11-11-2013، 16:00
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-11-2013، 16:02، توسط Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ.)
رفــته ای ؟
بـه دَرکــ !
هنــوز هـــمـ بهـــتریـ ـن هـا وجــ ـود دارنــ ـد
دنــبال کســ ـی خواهــ ــمـ رفــ ـت کـ ـه مــرا
بـ ـه خاطــ ـر خــودم بـ ـخواهـ ـد
نـ ـه زاپـ ـاســی برای بازیــ ـچــ ـ ـه بودن !
.
.
.

.
.
.
هنوز مثل سابق “مهربانم” اما دیگر کسی صدایم نمی کند “مهربانم” …
.
.
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست !
.
.
.

.
.
.
نه هم جنسیم نه هم درد ولی خوب حرف دل مرا میفهمد دیوار اتاقم !
.
.
.

.
.
.
به یاد قرارهایمان هر روز بی قرارت میشوم !
.
.
.
دراز می کشم روبروی آسمان
با سرانگشت خیالم می کشم ستاره ای نیمه جان
نشسته بر بالینش آدمکی تنها
دعا بر لب در حسرت آمین ها
آدمک غمگین چقدر شبیه من
ستاره ای ندارد میان هفت آسمان …
.
.
.

.
.
.
عاشقانه هایم همه را به زانو درآورده !
تو به عشق چه کسی ایستاده ای ؟
.
.
.
سهم من از دنیا نداشتن است ؛ تنها قدم زدن و فکر کردن به کسی که هیچوقت نبود !
.
.
.

.
.
.

.
.
.
تو که نیستی احاطه می کنند مرا خیالاتی که از سمت تو می آیند
کاش بودی و اینها اینقدر جسارت نداشتند !
.
.
.
تو فراموش شده ترین اتفاقی هستی که به یاد می آورم …
.
.
.

.
.
.
هستند بعد از تو جایگزین برای تو ؛ فقط کمی طول میکشد ، شاید به اندازه یک عمر !
.
.
.
یادش بخیر همیشه موقع خواب عکس قاب شده ات را گردگیری می کردم اما از آن روزی که رفتی عجیب دلم غبار گرفته اما تو خودت را اذیت نکن ، می دانم از دست قاب خالی کاری بر نمی آید !
.
.
.
ﺍﯾــﻨـــﻘـــﺪﺭ ” ﺗـــﻌـــﻮﯾـــﺾ ” ﻧــﮑــﻦ …
ﺑـــﻪ ﺧــــﺪﺍ ﮔـــﺎﻫـــﯽ ﻣــﯿــﺘــﻮﺍﻥ ﺭﺍﺑــﻄــﻪ ﻫــﺎ ﺭﺍ ” ﺗــﻌــﻤــﯿــﺮ ” ﮐـــﺮﺩ
ﺣـــﺘــﯽ ﺑـــﺎ ﯾـــﮏ ﻟـــﺒــﺨـــﻨـــﺩ ﻋــﺎﺷــﻘــﺎﻧــﻪ
.
.

.
.
.
.هی بغض و ای گریه ی پنهان دلم ، آن هنگام که می فشاری گلویم را، کو ؟ کجاست که ببیند انعکاس نامش به میان چشمانم پیداست ؟؟؟
.
.
.
روزگار همیشه خوب میگذرد البته نه برای من ، بلکه از روی من !
.
.
.

.
.
.
انتظار واژه قشنگی بود برای وقتی که او در راه بود …
انتظار تلخترین واژه میشود وقتی میدانی قرار نیست بیاید …
هر ثانیه مرگ است انتظار کسی که میدانی نخواهد آمد و من همیشه در انتظار !
.
.
.
بی تو مردن را تو باور نداری و بی تو بودن را من و تنها خدا میداند این درد کداممان را می کُشد ؟
.
.
.

.
.
.
وقتی می گویند نیست
کاغذ را گفته باشند یا برق را یا هرچه را ، فرقی ندارد
من یاد تو می افتم !
.
.
.
مرا چه به فال حافظ که یوسفم را سال هاست گرگ خورده است و در قحطی عشق چنان به سنگ ها دلبسته ام که حتی میان فال ها هم کلبه ی احزان من گلستان نمی شود …
.
.
.
تمام ذهن مرا گرفته است نام تو ، یاد تو ، کلام تو ، نگاه تو ، صدای تو ، ولی دستانم خالیست !
.
.
.
از زندگی بریده ام
نه دوستی نه خویشاوندی
فقط منم و خدای من و تو که در رویاهایم همیشه با منی …
.
.
.
دور میشوی ؛ کوچک و کوچکتر امــــــــا بزرگ و بزرگتر میشود جای خالیت در ذهنم !
.
.
.
عمری زندگی کردم تا بدانم عــــشق چیست؟
عــــشق یک فرصت است تکرار آن ممکن نـــیست
.
.
.
نگران لـرزش صدام نباش..
این بُغض لعنتـﮯ زیادے جا خوش کـردﮧ شکستنـﮯ نیست !! باهاش کنار میام… recourse
.
.
.
معلم ِ ادبیات ِ مان می گفت : درعبارت ِ " چیزی را شکستن " ... ، " شکستن " ... " لازم " نیست ... ، اینجا امّا ... برای ِ " متعدّی " ها ... " شکستن " ِ دل ... انگار ... همیشه " لازم " است ..
.
.
.

بـه دَرکــ !
هنــوز هـــمـ بهـــتریـ ـن هـا وجــ ـود دارنــ ـد
دنــبال کســ ـی خواهــ ــمـ رفــ ـت کـ ـه مــرا
بـ ـه خاطــ ـر خــودم بـ ـخواهـ ـد
نـ ـه زاپـ ـاســی برای بازیــ ـچــ ـ ـه بودن !
.
.
.

.
.
.
هنوز مثل سابق “مهربانم” اما دیگر کسی صدایم نمی کند “مهربانم” …
.
.
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست !
.
.
.

.
.
.
نه هم جنسیم نه هم درد ولی خوب حرف دل مرا میفهمد دیوار اتاقم !
.
.
.

.
.
.
به یاد قرارهایمان هر روز بی قرارت میشوم !
.
.
.
دراز می کشم روبروی آسمان
با سرانگشت خیالم می کشم ستاره ای نیمه جان
نشسته بر بالینش آدمکی تنها
دعا بر لب در حسرت آمین ها
آدمک غمگین چقدر شبیه من
ستاره ای ندارد میان هفت آسمان …
.
.
.

.
.
.
عاشقانه هایم همه را به زانو درآورده !
تو به عشق چه کسی ایستاده ای ؟
.
.
.
سهم من از دنیا نداشتن است ؛ تنها قدم زدن و فکر کردن به کسی که هیچوقت نبود !
.
.
.

.
.
.

.
.
.
تو که نیستی احاطه می کنند مرا خیالاتی که از سمت تو می آیند
کاش بودی و اینها اینقدر جسارت نداشتند !
.
.
.
تو فراموش شده ترین اتفاقی هستی که به یاد می آورم …
.
.
.

.
.
.
هستند بعد از تو جایگزین برای تو ؛ فقط کمی طول میکشد ، شاید به اندازه یک عمر !
.
.
.
یادش بخیر همیشه موقع خواب عکس قاب شده ات را گردگیری می کردم اما از آن روزی که رفتی عجیب دلم غبار گرفته اما تو خودت را اذیت نکن ، می دانم از دست قاب خالی کاری بر نمی آید !
.
.
.
ﺍﯾــﻨـــﻘـــﺪﺭ ” ﺗـــﻌـــﻮﯾـــﺾ ” ﻧــﮑــﻦ …
ﺑـــﻪ ﺧــــﺪﺍ ﮔـــﺎﻫـــﯽ ﻣــﯿــﺘــﻮﺍﻥ ﺭﺍﺑــﻄــﻪ ﻫــﺎ ﺭﺍ ” ﺗــﻌــﻤــﯿــﺮ ” ﮐـــﺮﺩ
ﺣـــﺘــﯽ ﺑـــﺎ ﯾـــﮏ ﻟـــﺒــﺨـــﻨـــﺩ ﻋــﺎﺷــﻘــﺎﻧــﻪ
.
.

.
.
.
.هی بغض و ای گریه ی پنهان دلم ، آن هنگام که می فشاری گلویم را، کو ؟ کجاست که ببیند انعکاس نامش به میان چشمانم پیداست ؟؟؟
.
.
.
روزگار همیشه خوب میگذرد البته نه برای من ، بلکه از روی من !
.
.
.

.
.
.
انتظار واژه قشنگی بود برای وقتی که او در راه بود …
انتظار تلخترین واژه میشود وقتی میدانی قرار نیست بیاید …
هر ثانیه مرگ است انتظار کسی که میدانی نخواهد آمد و من همیشه در انتظار !
.
.
.
بی تو مردن را تو باور نداری و بی تو بودن را من و تنها خدا میداند این درد کداممان را می کُشد ؟
.
.
.

.
.
.
وقتی می گویند نیست
کاغذ را گفته باشند یا برق را یا هرچه را ، فرقی ندارد
من یاد تو می افتم !
.
.
.
مرا چه به فال حافظ که یوسفم را سال هاست گرگ خورده است و در قحطی عشق چنان به سنگ ها دلبسته ام که حتی میان فال ها هم کلبه ی احزان من گلستان نمی شود …
.
.
.
تمام ذهن مرا گرفته است نام تو ، یاد تو ، کلام تو ، نگاه تو ، صدای تو ، ولی دستانم خالیست !
.
.
.
از زندگی بریده ام
نه دوستی نه خویشاوندی
فقط منم و خدای من و تو که در رویاهایم همیشه با منی …
.
.
.
دور میشوی ؛ کوچک و کوچکتر امــــــــا بزرگ و بزرگتر میشود جای خالیت در ذهنم !
.
.
.
عمری زندگی کردم تا بدانم عــــشق چیست؟
عــــشق یک فرصت است تکرار آن ممکن نـــیست
.
.
.
نگران لـرزش صدام نباش..
این بُغض لعنتـﮯ زیادے جا خوش کـردﮧ شکستنـﮯ نیست !! باهاش کنار میام… recourse
.
.
.
معلم ِ ادبیات ِ مان می گفت : درعبارت ِ " چیزی را شکستن " ... ، " شکستن " ... " لازم " نیست ... ، اینجا امّا ... برای ِ " متعدّی " ها ... " شکستن " ِ دل ... انگار ... همیشه " لازم " است ..
.
.
.
