امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

او تازه ميبيند

#1
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که
 مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.


به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و
هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با
لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با
لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.


کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند
و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند.


ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند.


باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.


او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن
باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید.


زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای
پسرتان پزشک مراجعه نمی‌کنید؟
مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم.
امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند !!!
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  راحت ترین روش تخلیه پوشه ها برای کاربران تازه وارد
  دفترخاطرات تازه عروس
  افراد سن بالا و رویش دندان تازه
  تازه اومدم نیاز به راهنمایی
  آهای تویی که تازه وارد دُنیای مجازی شُدی :
  استایل های تازه منتشر شده از سلنا
Star سرور نرمال تازه ران ورد آو وارکرافت 3.3.5، وو استار
  تازه از تنور در اومده:))
  شکلک های زیبا (بیا خیلی خوشگلن تازه واسه امضا بزاری )
  ایده و ترفند تازه هکرهای ایرانی برای به دام انداختن قربانی ها

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: