✘ داریـــ میریـــ از کنــــآر برو فقطــــ ✘

[Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ]

به سلامتيه بارون که معلوم نيست چند گيگ حافظه داره
که اين همه خاطره توش ذخيره شده


ﻫﯿـــﭻ ﻭﻗــﺖ ﻧﮕــﻮ ﺭﺳﯿــﺪﻡ ﺗــﮧ ـﺨـــَـﻂ…. ﺍﮔــَـﺮ ﻫـَـﻤـ ﺍﺣﺴــﺎﺳـ ﮐـَـﺮﺩﮮ ﺭﺳﯿـــﺪﮮ ﺗــﮧ ـﺨـــﻂ…. ﯾـــﺎﺩﺕ ﺑﯿـــﺎﺭ ﮐــﮧ ﻣﻌﻠـﻤـــ ﮐﻼ‌ﺳــ ﺍﻭﻟــــﺖ ﮔﻔـــﺖ:ﻧﻘﻄـــــﮧ ﺳـَـﺮخط


و بالاخره خواهی فهمید که...
.
.
.
.
همیشه یک ذره حقیقت پشت "فقط یه شوخی بود" هست...
یکم کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم" هست...
قدری احساس پشت "به من چه اصلا"هست...
مقداری خرد پشت "چه میدونم"هست...
و اندکی درد پشت "اشکالی نداره"هست...



تمام زندگي ات که شده باشد،
جز آغوشش پناهي نداري...
حتي اگر از خودِش دلگير باشي...



خـــــــدا را دوست بدار
حداقلش این است یکی را دوست میداری ؛
و روزی به او میرسی...



ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ...
ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ
ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ؟ !
ﻓﻘﻂ ....
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ....


اصل احساس آدما اگه از اولش واقعی باشه هیچ وقت تغییر نمیکنه فقط یه موقع هایی زخمی میشه و باید ترمیم بشه


این مهم نیست چقدر بعضی ها رو دوست داری
بعضی اوقات مجبوری که تو ذهنت چمدونشون رو ببندی
و بذاری برن زندگیشونو داشته باشن



مقصد مهم نیست
مسیر هم مهم نیست
حتی خود سفر هم چندان مهم نیست
همسفر خیلی مهمه . . .




خدایا....

چه خوش است ....

در دشت آرامش یاد تو گام برداشتن

با نگاه مهربانی تو نفس کشیدن




فرقی نمیکند کــجا ...

آغوش تـــ❤ـــو هر جا که باز شود...

با شکوهترین قصـر دنیـــاست...

قصرے که تنـــها مــردش تــ❤ـــویـے ...



..♥
خدایـــــا ...
مـدعیـان رفـاقـت ، هـر کـدام تـا نـقطـه ای هـمـراهـند ...
عـده ای تـا مـرز مـنفـعـت ...

عـده ای تـا مـرز مــال ...
عـده ای تـا مـرز جــان ...

عـده ای تـا مـرز آبــرو ...
و هـمـگان تـا مـرز ایــن جـهـان ...
تـنـها تـویـی کـه همـواره مـی مـانـــی ... !




هی تو…
نمیدانم نامت را چه بگذارم…
.مخاطب خاص!

.تمام زندگی!

.دلیل نفس کشیدن!

.همه ی وجود…یا تنها عشقم…



…به هرنامی که باشی بدان…

…ارام…
…برایت جان میدهم…



عوارض جانبی بعد از یک شکست عشقی چیه ؟

.
.
.
... .
.
.
در آوردن گوشی از حالت سایلنت !
نبردن گوشی به دستشویی و حمام !
از رمز درآوردن اینباکس گوشی !
پاک کردن آثار جرم !
خواب راحت …
زندگی راحت …
آرامش همراه با گریه !
تموم نشدن شارژ ایرانسل بعد ۶ ساعت



پشت این بغــض سنگین..بیدی نشسته بود که

خیال میکرد

با این باد ها نمی لرزید…


ﺁﺩم ﺧـﺎﺻـﻲ ﻧــﻴــﺴــﺘـــــﻢ ..


ﻣـــﺨـــﺎﻃـــﺐ ﺧــــــﺎﺻــــــﻲ ﻫــــﻢ ﻧــــﺪﺍﺭﻡ ..


ﻓـــﻘـــﻂ ﺣـــﺲ ﺧـــﺎﺻـــﻲ ﺩﺍﺭﻡ ..


ﺻﺒــﻮﺭﻡ ﻭ ﻋﺠـــﻮﻝ ..


ﺳــــــﻨــﮕــﻴــﻦ ..ﻣـــغــرﻭﺭ ..


ﺑﺨﺎﻃــﺮ ﻛــﺴﻲ ﻫــﻢ ﺧــﻮﺩﻣــﻮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧــﻤــﻴــﺪﻡ ..


ﺭﺍﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﻴـﺮ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺣﻮﺍﻟﻲ ﻣﺎ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﻤﻨــــﻮﻉ ﺍﺳﺖ




زنـבگے زیباسـتـــ ..../


بــﮧ زیبایے چشمهاے پـُـفـ ڪرבه از


هِق هِق هــآے شَبــآنـﮧ(!)


بــﮧ زیبایے بغــض نَفَس گیـر روزانــﮧ...


بــﮧ زیبایے قلبــِ تڪـﮧ تڪـﮧ شُده اَز


شڪستنهاے بیشمـآر...


بــﮧ زیبایے نفسے ڪــﮧ از تَنگے بالـا نمیایــَב!!


بــﮧ زیبایے تمام شُـבטּ تـבریجے مـטּ ...


آرے


زنـבگے زیباستــ ـــ...!

[ساحل007]

ممنون خیلی خوب بود.

[ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ]

دمت گرم.... محشر بــود......

راستی سری جدیددیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
✿ כُنیـــــ✖ـــآے בخـــــتـرانــ♥ــــﮧے مــטּ رو گذاشتم هااااا

[I LOVE YOU FARHAD]

به سلامتيه بارون که معلوم نيست چند گيگ حافظه داره
که اين همه خاطره توش ذخيره شده


این خیلی قشنگه

[پوری ومپایر]

هی تو…
نمیدانم نامت را چه بگذارم…
.مخاطب خاص!

.تمام زندگی!

.دلیل نفس کشیدن!

.همه ی وجود…یا تنها عشقم…
…به هرنامی که باشی بدان…

…ارام…
…برایت جان میدهم…


ممنون از موضوعت

[دریا+17]

ممنون خیلی قشنگ بود

[ana16]

خیلی خیلی قشنگ بود ممنون

[† αƖιєη †]

عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

[LIGHT]

آن که از عشق حرف میزند ... آن که دنیا را با او عوض نمیکرد ... هنوز سر حرف هایش هست ... آری نمیدانم روزگار با لیلی چه کرد که دل مجنونش را شکست

[Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ]

بعضی از خاطراتو باید جدا کرد
خوب پاکشون کرد و برقشون انداخت
بعد هم محکم بسته بندیشون کرد و حتی یه روبان کوچولو گوششون زد
و یه جاهایی اون دور دورای ذهن پنهونشون کرد
بعضی حرفام باید به خاطر آورد.
خوب شست و شفافشون کرد. محکم توی زر ورق پیچید.
قلب کوچیکی هم به کنارشون چسبوند و گوشه امنی کنار بقیه خاطرات جا داد.
اما بعضی از آدما...
بعضی آدما رو باید برداشت،
خوب سبک سنگینشون کرد، بعدم محکم دستشونو بست، حتی یه سنگم به
پاشون آویزون کرد و به اعماق گذشته پرتابشون کرد
بعضی از یادگارام که انگار
از اول نبودن و نباید بمونن. فقط باید بوسید و کنارشون گذاشت.
اما... اما بعضی از خاطرات، یاد ها، آدم ها، یادگاری ها،
بعضی لحظه ها، نگاه ها، خنده ها، بغض ها، صدا ها، عطرا.
بعضیاشونو باید همونجوری ناب بدون هیچ دخل و تصرفی،
بدون اینکه حتی یه ذره غبارو از روشون فوت کنیم،
همونجوری باید منجمدشون کرد و در پنهون ترین جای دلت نگه داشت.
میگی چرا منجمد؟ آره... آره باید منجمد کرد
تا همه شکل و طعم و آهنگ و رنگ و بو و حتی تمام گرماشون به همون اصالت و تراوت،
به همون بکری و دست نخوردگی باقی بمونه.
تا آروم بگیریم و مطمئن بشیم که جاشون امنه.
بی هیچ تغییری، بدون هیچ فساد و پژمردگی که شاید
اگه یه روزی روزگاری طاقتمون تاق شد، که دلمون پر کشید
تا دری پنجره ای روزنه ای حتی به زمان تولدشون باز کنیم،
که اگه قلبمون برای بودن دوبارشون لرزید، یه امیدی باشه
که با حتی گرمای نگاهی قلب یخیشون آب بشه....