امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هیس.....

#1
مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان اب نبات قیچی را می مکیدادامه داد.اره مادر نه ساله بودمکه شوهرم دادنداز مکتب که اومدم دیدم خونه مون شلوغه مامان خدا بیامرزم همون تو هشتی دو تاوشگون ریزاز لپ هام گرفت تا گل بندازه.تا اومدم گریه کنم گفت :هیس خواستگار امده .خواستگار حاج احمداقاخدا بیامرزچهل دوسالش بودو من نه سالم.گفتم :من از این اقا می ترسم دوسال از بابام بزرگتره .گفتد:هیس شعون نداره عروس زیاد حرف بزنه و توکار نه بیاره.حسرت های گذشته رابا طعم اب نبات قیچی فرودادگفت:کجا بودم مادر؟اهان جونم واست بگه اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود.بازیه ما یه قل دوقل بود و پسر هام الک دلک وهفت سنگ.سنگ های یه قل دو قل از نون وایی حاج ابراهیم اورده بودم را ریختم توبا غچه و گفتند:تودیگه داری شوهذ می کنی  زشته این بازی ها. گفتم:اخه .......گفتند:هیس ادم حرف بزرگترش حرف نمی رنه .بعد از عقد حاجی خدا بیامرزبه شوخی منوبغل کرد نشوند روطاقچه همه خندیدند ولی من ننه خجالت می کشیدم به مادر گفتم :مامان من اینو دوست ندارم .مامان خدابیامرزگفت:هیس دوست داشتن چیه ؟عادت میکنی .بعد هم مامانت بدنیا اومد .با خاله هات ودایی های خدا بیامرزت بیست وخورده بودیم که حاجی مرد.یعنی میدونی مادر تا اومدعاشقش بشم افتاد و مرد. نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم ونه به خراسون .یعنی اون می رفت . می گفتم:اقا من نمی بری ؟می گفت هیس قباحت داره زن هی بره بیرون.می دونی ننه عین یه غنچه بودم که گل نشده گذاشتن لای کتاب روز گارو خوشکوندنش مادر بزرگ اشکش را با گوشه ی چار قدش پاک کرد و گفت :اخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشدننه.اونقد دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم نشد.دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ولی نگفت حسرت به دلم موندکه روم به دیواربگه عاشقتم نشد که بگه .گاهی وقتا یواشکی که کسی نبودزیر چادر چند تا بشکن می زدم .ای می چسبید ای می چسبید.دلم لک زده بودواسه یک یه قل دوقل ونون بیار کباب ببر ولی دست های حاجی قد همه ی هیکل من بوداگه میزد حکما باید دوروزی می خوابیدم . یکبار گفتم :اقا می شه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم گفت:هیس دیگه چی با این عهدوعیال همینمون مونده که انگشت نما شم . مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شده و گفت می دوننی ننه بچه گی نکردم .جوونی هم نکردم . یهو پیر شدم.پیر. پاشو درازکرد و گفت :اخ ننه پاهام خشک شده هر چی بود که تموم شد .اخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفموگوش بده و نگه هیس.به چشمهای تارش نگاه کردم حسرت هارا ورق زدم و رسیدم به کودکی اش. هشتی   وشگون یه قل دوقل عاشقی و.....گفتم :مادر جون  حالا بشکن بزن بزار خالی شی.گفت:حالا دیگه مادر حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟انگشتای خشک شده اش روبهم فشار دادولی دیگه  صدایی نداشتند.خنده تلخی کرد گفت :اره مادر جون به همه هیس نگید . بزارحرف بزنن.بزارزندگی کنن.اره مادر هیس نگو باشه؟خدا از هیس خوشش نمی یاد.                                                                                       سپاس و نظر فراموش نشه

چرا نظر سپاس نمی یدینcryingcryingcryingcryingcrying
پاسخ
 سپاس شده توسط تآج آسیا ، tida 2 ، ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، $$$danial$$$ ، [ niki ] ، sara1112 ، سلاله2255 ، mobina bieber ، Ƒαкє ѕмιƖє ، *nadia*horan* ، پری استار ، 13801 ، ★~Ѕдула~★
آگهی
#2
مرسی عزیزمHeartHeart
RAFT KE RAFT BE DARAK GHALADASH RO BE SAR YE SAG DIGE MISPARAMHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، samira 409 ، ★~Ѕдула~★
#3
اشکــــم دراومد.........!Sad

خب نه به قدیما که با دخترا اینکارارو میکردن .....Sad

نه به حالا که انقد پرو شدن که میان دوست پسراشونو به باباهاشون معرفی میکنن!Dodgy
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409 ، ★~Ѕдула~★
#4
cryingcryingcryingcryingcrying
Tell these girls
they don’t need men
-to feel like -women
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409 ، ★~Ѕдула~★
#5
(17-01-2014، 12:52)tida 2 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
مرسی عزیزمHeartHeart
خواهش می کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ★~Ѕдула~★
#6
سپـآس . بـدک نبـود /: !!
  Do ɴoт dαre тo ѕтop мe jυѕт ιɴ cαѕe ѕoмeoɴe ѕтopped мe هیس..... 1
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409
#7
خوب بودShy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هیس..... 1
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409
#8
cryingcryingcryingSadSadSadUndecidedUndecidedUndecidedConfusedConfusedConfused

چــــقـدر "سنـــگـیـن " اســتــــ !

تـکلـــیـف ِ زنـــــدگــی ،

بـــی تـــــو . . . !!Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409
#9
آخیییییییییییییییcrying

چه اشتباه بزرگیست ....
تلخ کردن زندگیمان برای کسی که در نبود ما
شیرین ترین لحظاتش را میگذراند
پاسخ
 سپاس شده توسط samira 409
#10
از همتون ممنونم که به پستم سر زدین و نظر سپاس دادینHeart
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان