26-03-2014، 21:32
دختره رو تو 36 سالگی به اولین خواستگارش دادن بعد تو عروسیش آهنگ گذاشته که میون صدتا عاشق بگو مال کی هستی...!!
**
خبرآنلاین عکس یه هواپیما ایرانی رو زده
کلی هم تعریفشو کرده که بهتر از نمونه آمریکاییشه و چی و چی وچی.
کامنت اولی یکی نوشته:
"پروازم میکنه؟" :|
**
یکی از فانتزیام اینه که زنگ بزنم به خودم، بعد بگم الو؟
بعد خودم بگم :قربون الو گفتنت برم من. بعدم خودم خجالت بکشم قطع کنم تلفنو.

چن دفه هم امتحان کردم ولی لامصب همش اشغال بود! نگرانم! نمیدونم دارم با کی حرف میزنم
**
جون مادرتون اگه ميريد مهمونی
مشخص كنيد از كدوم سمت ميخواين روبوسیكنيد :|
تا الان 5 بار لب گرفتم از دوست و آشنا !!!!!!
اه اه تتتتففففففففففففف
**
توی یه خیابون تصادف شده بود،بعد این راننده هاش خیلی بافرهنگ
هرکدوم تکیه داده بودن به ماشینشون منتظر پلیس بودن!
من رفتم جلو از یکیشون پرسیدم: چیجوووری شد تصادف کردین؟؟؟
یارو گفت: من چه میدونم! از این شاسکولِ بی عرضه بپرس!
اون یکی گفت: با منی عـــن چهره!!؟؟ تو برو الاغ سواریتو بکن!
این یکی شاکی رفت یقه شو گرفت گفت:
به من گفتی عن؟؟ بدبختِ کچل!
اون یکی گفت: یقه رو ول کن گوو..............وو!
میزنم با آسفالت یکی بشی ها!!!
بعدم یکی ذاااارت خوابوند تو گوشش.....
خلاصه که هیچـــــــــــی
با یه سوال ساده ری...............ه شد به هرچی فرهنگ و ادب بود
**
هواپیمای مالزی با ۲۳۹ تا سرنشین توی عصر تکنولوژی گم شده...اونوقت من بچه بودم
بابام میگفت چرا مداد گم میکنی؟!
**
اصلا پـسره و مردونگی کردناش!
عطر تلخ و سرد زدناش...
غیرتی شدناش...داد زدناش...ناز کشیدناش...
مغرور بودناش...یه جور خاص مهربون شدناش...
اثن پـسره و تخس بازیاش
دختره و لوس بودناش...غر زدناش...درخواستای عجیب کردناش...
عشق لواشک بودناش...گاز گرفتناش...
جیغ زدناش...خنده هاش...
دختره و خل بازیاش......دختره و جدی شدناش...دختره و مهربون شدناش
**
من اگ اعتماد ب نفس بعضیا رو داشتم
خودم ب تنهایی با چنگال حمله میکردم ب آمریکــــا
**
یزید
جونم

****
جون مادرتون اگه ميريد مهمونی
مشخص كنيد از كدوم سمت ميخواين روبوسیكنيد :|
تا الان 5 بار لب گرفتم از دوست و آشنا !!!!!!
اه اه تتتتففففففففففففف
**
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ میتونستم ﯾﻪ ﻣﯿﻮﻩ اختراع میکردم
ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻧﺎﺭﻧﮕﯽ ﮐﻨﺪﻩ میشد
ﻭ ﺗﻮﺵ ﻫﻢ ﺳﯿﺐ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺎﺭ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ :|
**توی یه خیابون تصادف شده بود،بعد این راننده هاش خیلی بافرهنگ
هرکدوم تکیه داده بودن به ماشینشون منتظر پلیس بودن!
من رفتم جلو از یکیشون پرسیدم: چیجوووری شد تصادف کردین؟؟؟
یارو گفت: من چه میدونم! از این شاسکولِ بی عرضه بپرس!
اون یکی گفت: با منی عـــن چهره!!؟؟ تو برو الاغ سواریتو بکن!
این یکی شاکی رفت یقه شو گرفت گفت:
به من گفتی عن؟؟ بدبختِ کچل!
اون یکی گفت: یقه رو ول کن گوو..............وو!
میزنم با آسفالت یکی بشی ها!!!
بعدم یکی ذاااارت خوابوند تو گوشش.....
خلاصه که هیچـــــــــــی
با یه سوال ساده ری...............ه شد به هرچی فرهنگ و ادب بود
**
هواپیمای مالزی با ۲۳۹ تا سرنشین توی عصر تکنولوژی گم شده...اونوقت من بچه بودم
بابام میگفت چرا مداد گم میکنی؟!
**
اصلا پـسره و مردونگی کردناش!
عطر تلخ و سرد زدناش...
غیرتی شدناش...داد زدناش...ناز کشیدناش...
مغرور بودناش...یه جور خاص مهربون شدناش...
اثن پـسره و تخس بازیاش

دختره و لوس بودناش...غر زدناش...درخواستای عجیب کردناش...
عشق لواشک بودناش...گاز گرفتناش...
جیغ زدناش...خنده هاش...
دختره و خل بازیاش......دختره و جدی شدناش...دختره و مهربون شدناش
**
مورد داشتیم
پارسال پسره به دختره گفته
بیا بریم ماهی قرمز گوگولی نشونت بدم
الان بچشون سه ماهشه :|
**
من اگ اعتماد ب نفس بعضیا رو داشتم
خودم ب تنهایی با چنگال حمله میکردم ب آمریکــــا
**
دفترچه تلفن گوشی جن..ی[b]:[/b]
نگهبان غار حرا
ایرانسلیزید
خونهچنگیزخان مغول
خونهحوا جونم
تلفنثابت کورش بزرگ
کارخانهسنگ حجرالاسود
هابیلجونم
دایناسور
فروشی
فروشی
نجاری
نوح
نوح
قصابی
ابراهیم
ابراهیم
یوسف
کنعان
کنعان
ادیسونبرق کار
داداش
گالیله
گالیله
دفترهماهنگی جنگهای پیامبر
خونه
بیل
یارخوشگلم زلیخا ایرانسلبیل

عزیزدلم زلیخاخط ثابتش

زلیخا
خونه
خونه

به اون دسته از کسائی که به پسرای ابرو برداشته فحش میده باس گفت:
.
.
.
.
.
با یه خانوم ِ متشخص اینجوری حرف نمیزنن!
**مشکلات اقتصادی تو خونه ی خیلیا موج میزنه
.
.
.
.
.
.
لامصب تو خونه ی ما قر میده.!
**
یه دعا میکنم بلند بگو آمین!
خدایا تو این ایام دم عیدی
صورت هیچ جوونی جوش نزنه
**
دختره استاتوس زده:
فرهاد من کجاست که ببیند لیلی در آتش عشقش خاکستر شده
.
والا تا اون جا که من خبر دارم
والا تا اون جا که من خبر دارم
فرهاد چشمش دنبال شیرین بود نه لیلی
تورو خدا قبل شکست عشقی خوردن
یه کم در حوزه ادبیات مطالعه کنید
**
یه گودزیلا داریم چهار سالشه، اومده بودن خونه ما، نصفه شبی یه موبایل اسباب بازی گرفته بود دستش
هی حرف میزد هی میخندید، خواهرش بهش گفت داری چیکار میکنی؟
هی حرف میزد هی میخندید، خواهرش بهش گفت داری چیکار میکنی؟
.
.
.
.
برگشت گفت : آقامون زنگ زده! عزیزم آبجیم سلام میرسونه!!!!
من o_O
آبجیش
((((
آقاشون
))))
من o_O
آبجیش

آقاشون
