10-04-2014، 19:12
(آخرین ویرایش در این ارسال: 10-04-2014، 19:15، توسط anika anti bieber.)
سلام
هه 10 .........................................
امروز قرار بود بعد از 6 ماه دوتا دبیرجبرانی برامون بیارن


الف) زبان
ب)ادبیات فارسی
...............................................................................
امروز اول صبح ساعت 7 تا 8.20 با جناب آقای جناب استاد سعدی حافظی سهرابیه شاملوایه


خاقانیه بیهقی..........
پردلی داشتیم
بنده خدا یه قوس کمری داشت !انگار قبلا یه بدل کاری چیزی بوده و دریکی از بدل کاری هاش از دو مانع پریده و قوس گرفته :2gw1::2gw1:
و بعد از آن به ادبیات رو آورده!

بعد از یه معرفی که نزدیک به 30 دقیقه و یا شایدم بیشتر طول کشید به
این نتیجه رسیدم که اینم یه بروشور تبلیغاتیه و مثه این تبلیغه که میگه کی مدرسان شریف ...........
حالا همه باهم کی پردلی کجا پردلی چرا پردلی.............
ههههههههههههههه
13 تا تست برامون آورده بود و 13 دقیقه وقت داد که بزنیم قبلشم گفت تو یه کنکور یه نفر زیست رو 60 درصد زده ادبیات رو 6 درصد رتبش شده 8000 حواستون باشه مثه اون نشید
انگار داریم الآن کنکور میدیم
وقت تمام
با صدای نکرش سرمو از رویه برگه بالا آوردم و شروع کرد به دادن پاسخ ها
از 13 تا سوال 6 تا غلط داشتم 7 تا درست به این نتیجه رسیدم که اون نفری که ادبیات رو 6 درصد خواهد زد منم با این تفاوت که زیست رو هم 6 درصد میزنه و رتبش در کنکور میشه

8000000
این زنگم با چرت و پرتای این تموم شد
..........................................
ساعت 8.30 تا 10
این دفعه زبان داشتیم با جناب استاد عباسی
اولش که اومد از طرز قیافه و هیکل و تیپو همهچین خوشم اومد
به جز شکمش که وقتی ژست میگرفت مثه ژله به طرف مقابلش کش میومد!خخخخخخخخخ
جناب عباسی ژستای کامرون دیاز رو ایجاد میکرد:9lp: انگار که رو فرش قرمز ایستاده بودن + سبیل نصفه که فک کنم مده:230:
جدیدا مد شده در مدرسه ی ما مردها سبیلها رو نصفه میزنن و زنها ابروهاشون رو کوتاه میکنن اندازه دم خر...........
به جز آقای امین کاظمی که کلا ترکیبه ابرو برداشتنش و اصلاحش با همه فرق داره + ابروان قالب گرفته
این دبیره با همه فرق میکرد چنان آرامشی میداد که حس میکردی اصلا قرار نیس نهایی و کنکور بدی
تو رو خدا تناقض گویی رو ببین
.................................................
شکوفه سر کلاس زبان در حال حرف زدن با خود!!

خیلی خوابم میاد تو چی جه جوری امتحان ریاضی بدیم ؟حسش نیس!
زنگ تاریخ میخوابیم شاید درست شد
زنیکه خر! جیغ میزنه!
اگر من در خدمت شما بودیم(این فول آقای عباسی بود!!) .........
بعد کنکور میخوابم دیگه بیدار نمیشم!!
بیچاره زنش دهنش سرویسه!! ور ور ور......:cool:
..............................................
من در حال حرف زدن با خود!!
چهره عباسی فوق العاده گول زننده و روحانیه با اشعه هایی که از صورتش به سمت ما میتاباند!
فک کنم فرابنفشه چون چشام داره دو دو میزنه!!
..................................................
اینم اولش کلی با تبلیغای امروزه راجب کلاسای مختلف و
.............. خارج مدرسه مخالف بود
ولی بعد ههههه شروع کرد به معرفی کتابی از خود
دبیرای پول پرست ...........................:89:
...........................................
شعر سروده ی خودم راجب عباسی
دانش آموزی کتاب زبانی دید
بر دستش بر گرفت و زود پرید
در کلاسی نشست در راهی
که از آن میگذشت یک عباسی
عباسی حیله گر و تحریک ساز
رفت در کلاس و کرد آواز
گفت: به به چه کودکی(در دلش چه کودنی) عجب ماهی!
گر با هوش باشی ودرس خوان نبود بهتر از تو در ایران
هوش و گوشت بی مانند است و قشنگ نیست بالاتر از هوش تو در مغز من!
دانش آموز خواست ور ور کند تا که هوشش را آشکار کند
تیر عباسی خورد در مغز او دانش آموز نهایی رو گفت درود..........
خخخخخخخخخخ
.......................................
از 10 تا 11.30 با مسافر دبیر تاریخ
مسافر اومد
اما عجب تغیراتی
شبیه یکی از بچه ها که اسمش فاطمه سوداگره شده بود البته اصلاح
شدش!خخخخخخ
مانتوشم که بلوچی دوزی بود!خخخخخخخخخخخخخخخخ جواد جان!!
شروع کرد به درس دادن
17 بار واژه ی به اصطلاح رو تکرار کرد:hiccp:
+واژه ی فَلان که سوتی ای بود واسه خودش!:498:
امروز سیمین ماشین حسابشو آورده بود تا یکم این مسافر خبرکش رو اذییت کنیم
آخه چند وقت پیش رفته بود آمار دوتا از بچه ها رو که گوشی آورده بودن به دفتر داد!!!
ماشین حساب سیمین شبیه و کپی گوشی های سامسونگ بود خخخخخخخخ
بعد از درس دادنش
کلی با اون ماشین حساب نوبتی اسگلش کردیم و اون هر دفعه فکر میکرد این یه گوشیه اینو میشد از حالت چشماش و دهن کجش فهمید:N56:
شبیه کلاغ شده بود
کلا مسافر یک کلاغه که به تقلید از کبک که مدیر محترمه میباشد به مجازات دانش آموزان میپردازد..................
....................................................................
ساعت 11.30 تا یک با امین کاظمی داشتیم وا متحان جیگری که قرار بود از مشتق بگیره!
امتحان رو گرفت مرتیکه ا....................ن
و اول از همه برگه ی منو صحیح کرد
و به خاطر کثیف نوشتن و کج و کوله گذاشتن پرانتز ها 0.75 ازم کم کرد
بچه هایی که آخر برگشون تصحیح شد بیشتر غلطاشون رو نمیدید چون حوصله نداشت چه برسه به پرانتزای کثیفشون
به این ترتیب
از 3 نمره
من شدم 2.25
سیمبا (سیمین) شد 3
شپش(شکوفه) شد 3
آخرشم زود کلاس رو تعطیل کرد ورفت
و به ما گفت تا زنگ نخورده بیرون نیایین:4chs:
ما هم چون حرف گوش کنیم:bighug:
اومدیم بیرون
درکلاس جناب هالک
دبیر فیزیک ایستاده بودیم و منو شکوفه نقشه شومی در سر داشتیم
درو باز کردیم و در رفتیم سیمین موند و هالک خخخخخخخخخ
این بود هه 10:Laie_23:
جدیدا منو شکوفه رفیقای قایق سواری شدیم چرا؟
شاد باشید....
هه 10 .........................................
امروز قرار بود بعد از 6 ماه دوتا دبیرجبرانی برامون بیارن



الف) زبان

ب)ادبیات فارسی

...............................................................................
امروز اول صبح ساعت 7 تا 8.20 با جناب آقای جناب استاد سعدی حافظی سهرابیه شاملوایه



خاقانیه بیهقی..........
پردلی داشتیم

بنده خدا یه قوس کمری داشت !انگار قبلا یه بدل کاری چیزی بوده و دریکی از بدل کاری هاش از دو مانع پریده و قوس گرفته :2gw1::2gw1:
و بعد از آن به ادبیات رو آورده!

بعد از یه معرفی که نزدیک به 30 دقیقه و یا شایدم بیشتر طول کشید به
این نتیجه رسیدم که اینم یه بروشور تبلیغاتیه و مثه این تبلیغه که میگه کی مدرسان شریف ...........

حالا همه باهم کی پردلی کجا پردلی چرا پردلی.............

ههههههههههههههه

13 تا تست برامون آورده بود و 13 دقیقه وقت داد که بزنیم قبلشم گفت تو یه کنکور یه نفر زیست رو 60 درصد زده ادبیات رو 6 درصد رتبش شده 8000 حواستون باشه مثه اون نشید

انگار داریم الآن کنکور میدیم

وقت تمام

با صدای نکرش سرمو از رویه برگه بالا آوردم و شروع کرد به دادن پاسخ ها
از 13 تا سوال 6 تا غلط داشتم 7 تا درست به این نتیجه رسیدم که اون نفری که ادبیات رو 6 درصد خواهد زد منم با این تفاوت که زیست رو هم 6 درصد میزنه و رتبش در کنکور میشه


8000000
این زنگم با چرت و پرتای این تموم شد

..........................................
ساعت 8.30 تا 10
این دفعه زبان داشتیم با جناب استاد عباسی
اولش که اومد از طرز قیافه و هیکل و تیپو همهچین خوشم اومد


جناب عباسی ژستای کامرون دیاز رو ایجاد میکرد:9lp: انگار که رو فرش قرمز ایستاده بودن + سبیل نصفه که فک کنم مده:230:
جدیدا مد شده در مدرسه ی ما مردها سبیلها رو نصفه میزنن و زنها ابروهاشون رو کوتاه میکنن اندازه دم خر...........

به جز آقای امین کاظمی که کلا ترکیبه ابرو برداشتنش و اصلاحش با همه فرق داره + ابروان قالب گرفته

این دبیره با همه فرق میکرد چنان آرامشی میداد که حس میکردی اصلا قرار نیس نهایی و کنکور بدی

تو رو خدا تناقض گویی رو ببین

.................................................
شکوفه سر کلاس زبان در حال حرف زدن با خود!!


خیلی خوابم میاد تو چی جه جوری امتحان ریاضی بدیم ؟حسش نیس!

زنگ تاریخ میخوابیم شاید درست شد

زنیکه خر! جیغ میزنه!

اگر من در خدمت شما بودیم(این فول آقای عباسی بود!!) .........
بعد کنکور میخوابم دیگه بیدار نمیشم!!

بیچاره زنش دهنش سرویسه!! ور ور ور......:cool:
..............................................
من در حال حرف زدن با خود!!
چهره عباسی فوق العاده گول زننده و روحانیه با اشعه هایی که از صورتش به سمت ما میتاباند!

فک کنم فرابنفشه چون چشام داره دو دو میزنه!!

..................................................
اینم اولش کلی با تبلیغای امروزه راجب کلاسای مختلف و
.............. خارج مدرسه مخالف بود
ولی بعد ههههه شروع کرد به معرفی کتابی از خود
دبیرای پول پرست ...........................:89:
...........................................
شعر سروده ی خودم راجب عباسی
دانش آموزی کتاب زبانی دید
بر دستش بر گرفت و زود پرید
در کلاسی نشست در راهی
که از آن میگذشت یک عباسی
عباسی حیله گر و تحریک ساز
رفت در کلاس و کرد آواز
گفت: به به چه کودکی(در دلش چه کودنی) عجب ماهی!
گر با هوش باشی ودرس خوان نبود بهتر از تو در ایران
هوش و گوشت بی مانند است و قشنگ نیست بالاتر از هوش تو در مغز من!
دانش آموز خواست ور ور کند تا که هوشش را آشکار کند
تیر عباسی خورد در مغز او دانش آموز نهایی رو گفت درود..........
خخخخخخخخخخ

.......................................
از 10 تا 11.30 با مسافر دبیر تاریخ
مسافر اومد
اما عجب تغیراتی

شبیه یکی از بچه ها که اسمش فاطمه سوداگره شده بود البته اصلاح
.gif)
مانتوشم که بلوچی دوزی بود!خخخخخخخخخخخخخخخخ جواد جان!!

شروع کرد به درس دادن
17 بار واژه ی به اصطلاح رو تکرار کرد:hiccp:
+واژه ی فَلان که سوتی ای بود واسه خودش!:498:
امروز سیمین ماشین حسابشو آورده بود تا یکم این مسافر خبرکش رو اذییت کنیم

آخه چند وقت پیش رفته بود آمار دوتا از بچه ها رو که گوشی آورده بودن به دفتر داد!!!
ماشین حساب سیمین شبیه و کپی گوشی های سامسونگ بود خخخخخخخخ
بعد از درس دادنش
کلی با اون ماشین حساب نوبتی اسگلش کردیم و اون هر دفعه فکر میکرد این یه گوشیه اینو میشد از حالت چشماش و دهن کجش فهمید:N56:
شبیه کلاغ شده بود
کلا مسافر یک کلاغه که به تقلید از کبک که مدیر محترمه میباشد به مجازات دانش آموزان میپردازد..................
....................................................................
ساعت 11.30 تا یک با امین کاظمی داشتیم وا متحان جیگری که قرار بود از مشتق بگیره!

امتحان رو گرفت مرتیکه ا....................ن
و اول از همه برگه ی منو صحیح کرد
و به خاطر کثیف نوشتن و کج و کوله گذاشتن پرانتز ها 0.75 ازم کم کرد

بچه هایی که آخر برگشون تصحیح شد بیشتر غلطاشون رو نمیدید چون حوصله نداشت چه برسه به پرانتزای کثیفشون

به این ترتیب
از 3 نمره
من شدم 2.25

سیمبا (سیمین) شد 3

شپش(شکوفه) شد 3

آخرشم زود کلاس رو تعطیل کرد ورفت
و به ما گفت تا زنگ نخورده بیرون نیایین:4chs:
ما هم چون حرف گوش کنیم:bighug:
اومدیم بیرون

درکلاس جناب هالک


درو باز کردیم و در رفتیم سیمین موند و هالک خخخخخخخخخ
این بود هه 10:Laie_23:
جدیدا منو شکوفه رفیقای قایق سواری شدیم چرا؟
شاد باشید....