******************
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
*******************
از شروع نفس های حضرت آدم تا پایان نفس های آخرین آدم دوستت دارم . .
*******************
سیب هنوز هم شیرین است.
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا میفروشد.
شیطان بهانه بود…
**************************************
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
*******************
از شروع نفس های حضرت آدم تا پایان نفس های آخرین آدم دوستت دارم . .
*******************
سیب هنوز هم شیرین است.
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا میفروشد.
شیطان بهانه بود…
*******************
نترس حوا.
سیب را با عشق گاز بزن.
آدم لیاقت بهشت را ندارد…
*******************
خوش به حالت آدم.
خودت بودیو حوایت.
وگرنه حوای توهم هوایی می شد..
*******************
به جرم وسوسه چه طعنه هاکه نشنیدی حوا.
پس از تو همه تاتوانستند آدم شدند.
چه صادقانه حوا بودی و چه ریاکارانه آدمیم…
*******************
حوّا.
تو مگر سیب را پوست کندی و خوردی که دنیا اینگونه پوست ما را میکند…
*******************
حوا که باشی بعضی مردها هوا برشان میدارد که آدمند…
*******************
عاشق ترین مرد ، آدم بود که بهشت را به لبخند حوا فروخت . .
*******************
دیگر نه آدم ، آن آدم است و نه حوا ، آن حوا من و تو زاده ی کدامین دو نخستینیم که نه بوی آدمیت داریم و نه هوس حوا . . . ؟!
*******************
گفت: حالت را نمی پرسم
می دانم خوبی, عکس هایت همه با لبخندند!!
و نمی دانست عکاس که می گوید سیب…
من یاد حماقت حوا می افتم
و پوزخند می زنم . . .
*******************
کافیست !
عاشق ترین مرد آدم بود که بهشت را به لبخند حوا فروخت !! دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام ، بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند . . .
*******************
هیچ کس نفهمید ، شاید شیطان عاشق حوا شده بود که به آدم سجده نکرد . . . !
*******************
در هوای ، حوای هستم که خود آدمی دارد . .
*******************
حوا بودن تاوان سنگینی دارد ، وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم به هوا نیاز دارند . . . !
*******************
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
*******************
از شروع نفس های حضرت آدم تا پایان نفس های آخرین آدم دوستت دارم . .
*******************
سیب هنوز هم شیرین است.
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا میفروشد.
شیطان بهانه بود…
**************************************
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
*******************
از شروع نفس های حضرت آدم تا پایان نفس های آخرین آدم دوستت دارم . .
*******************
سیب هنوز هم شیرین است.
هنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا میفروشد.
شیطان بهانه بود…
*******************
نترس حوا.
سیب را با عشق گاز بزن.
آدم لیاقت بهشت را ندارد…
*******************
خوش به حالت آدم.
خودت بودیو حوایت.
وگرنه حوای توهم هوایی می شد..
*******************
به جرم وسوسه چه طعنه هاکه نشنیدی حوا.
پس از تو همه تاتوانستند آدم شدند.
چه صادقانه حوا بودی و چه ریاکارانه آدمیم…
*******************
حوّا.
تو مگر سیب را پوست کندی و خوردی که دنیا اینگونه پوست ما را میکند…
*******************
حوا که باشی بعضی مردها هوا برشان میدارد که آدمند…
*******************
عاشق ترین مرد ، آدم بود که بهشت را به لبخند حوا فروخت . .
*******************
دیگر نه آدم ، آن آدم است و نه حوا ، آن حوا من و تو زاده ی کدامین دو نخستینیم که نه بوی آدمیت داریم و نه هوس حوا . . . ؟!
*******************
گفت: حالت را نمی پرسم
می دانم خوبی, عکس هایت همه با لبخندند!!
و نمی دانست عکاس که می گوید سیب…
من یاد حماقت حوا می افتم
و پوزخند می زنم . . .
*******************
کافیست !
عاشق ترین مرد آدم بود که بهشت را به لبخند حوا فروخت !! دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام ، بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند . . .
*******************
هیچ کس نفهمید ، شاید شیطان عاشق حوا شده بود که به آدم سجده نکرد . . . !
*******************
در هوای ، حوای هستم که خود آدمی دارد . .
*******************
حوا بودن تاوان سنگینی دارد ، وقتی آدم ها برای هر دم و بازدم به هوا نیاز دارند . . . !
*******************