ارسالها: 274
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Mar 2015
سپاس ها 14
سپاس شده 248 بار در 118 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اعتراف میکنم چن روز پیش ک از پسر همسایمون لجم گرفت رفتمو موتورشو پنچر کردم حقششششششش بود
ارسالها: 149
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: May 2012
سپاس ها 295
سپاس شده 182 بار در 101 ارسال
حالت من:
اعتراف می کنم یه بار تو کلاس زبان با یکی از پسرا درگیر شدم رو صندلیش سوزن ته گرد ریختم اونم فهمید بدجوری اصبانی شد
ارسالها: 351
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Jul 2014
سپاس ها 597
سپاس شده 935 بار در 408 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اعتراف میکنم تو ی وب با اسم نریمان میرم واسه خودم دوست دختر جمع میکنم خخخخخ
ارسالها: 68
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Mar 2015
سپاس ها 51
سپاس شده 73 بار در 34 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اگه بخوام اعتراف کنم باید سه شبانه روز بخونیدش نمیتونم
ارسالها: 504
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2013
سپاس ها 2642
سپاس شده 1592 بار در 1003 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم میخواسم ماهی قرمزم بزرگتر از بقیه باشه میزدم ماهیه بقیه بچه های فامیل که بزرگتر بودن به دیار باقی میفرستادم خدا منو ببخشه آمین
ارسالها: 39
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2014
سپاس ها 18
سپاس شده 33 بار در 20 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم بابامو تو دسشویی حبث کردم ...سر پسر خالمم وقتی تو تولد 4 سالگیش میخاست شمع فوت کنه تو لحظه زوم فیلم بردار رو صورت خندان و کله کچلش کردم تو کیک ( من فقط 3 سالم بود)... از بوفه مدرسه واسه خودم و کل کلاسم خوراکی کش میرفتم ...تخم مرغ رو سر معلم شکوندم ... ووووو که تا حالا هم ادامه داره جالب اینکه همه هم معتقدن من بچه ارومیم ...نه این که نباشم من یه نسخه بسیار پیشرفته از تنها در خانه به سبک ایرانی هستم اگه بقیشو بگم کف میکننی که هیچی دم عیدی دییه تونو ندارم بدم