مشاعره (نسخه دوم)

[خخخخ]

تهمت سرمه به ان چشم سیه عین خطاست

سرمه گردیست که خیزد ز صف مژگانش

[زینب رهبر]

شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش

که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شه و شورش

[ارباب خون خوار]

دیدی که هیچ کس مرایاد نکرد_جز غم که هزار افرین برغم باد

[زینب رهبر]

در کار گلاب و گل حکم اَزَلی این بود

کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد

[خخخخ]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس

[فاطمه 1234]

ساربان تند مران ورنه چنان می گریم

که تو وناقه و محمل همه در گل مانید

[خخخخ]

دانه ای را که دل موری از ان شاد شود

خوشیش روز جزا تاج سلیمان باشد

[زینب رهبر]

دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه است

[خخخخ]

تمام عبادات ما عادت است

به بی عادتی کاش عادت کنیم

[Nυмв]

میخواستی فرار .. که مثل دو چشم خیس

چیزی مقابل ترنت را گرفته بود

میخواستی بمیری و از دست دستهاش

با گریه گوشه ی کفنت را گرفته بود