فانتزی من ووان دایرکشن/فصل2/تعطیلات بهاری۴

[مگان]

.......

[dorsa2001]

ساام
دوباره اومدم باقسمت جدیدی ازفن فیکشن فانتزیم
قسمت۴فصل۲
ببخشیدکه دیرشدشروع
.
.
.
ولی یه حس تندیی خاطی ک انگارفلفل روشیرینی بوداحساس کردم
یدفع نایل گفت:پیست پیست
منم نیگاش کردموسرموتکون دادم
اونم گفت:نخور.نخور
خودم:چرااونوقت؟؟
نایل:نصفش کن
منم شیرینی رونصف کرم دیدم بجامرباتوش فلفله
باتعجب ب نایل نیگاکردم
نایل زدزیرخنده وجفت دستشوگذاشت رودهنش ک صداشونشنون
بعدگفت:بیا بیا
منم رفتم پیششونشستم
نایل یه ظرف دراوردوسرشوواکرد
بعدیدونه شیرینی دادبهم وگفت:این واسه اینکه دخترخوبی هستی
منم یه گاززدم دیدم به به اصای وضیه
تاحالاشیرینی ب این خوشمزگی نخورده بودمم
سرگرم خوردن شیرینیم بودم ک دادزین رفت بالاوهی میگفت:مااااااماااااااان سوختممممممم
منم تمام شیرینیموگذاشتم تودهنمورفتم ببینم چ خبره
دیدم هری خم شده ب طرف دهن زینوبازش کرده داره فوتش میکنه
گفتم:طوری شده؟؟؟
لیام:زین سوخت
خودم،:باچی؟؟؟
لیام.بااین شیرینیا...فک کنم نایل بدجوری شیطونیش گل کرده
لوییس ک میخواس ب زین یه لیوان اب بده
پریدم ابوگرفتموگفتم:اب ن
هری:پ چی بدیمش؟؟بچمون هلاک شد
من:ماست یابستنی دارین؟؟
لیام:اگه نایل جاروشونونکرده باشه فک کنم بستنی داریم
خودم:خب بروبستنی بیار
لیام:کارسازه؟؟؟
خودم:برووووووووو
لیام رفتوبستنیواوردودادم زین خوردواروم شد
زین ک زبونشودراورده بودوبادستش بادش میزد
بدون اینکه ببرتش تومیگفت:
نایل میکشمت....حالاسربه سرمن میزاری
نایل:هوممممم.هوممممم.هاهاها
لیام:دررررررررد.مررررررررض.بمییییییررررری
نایل ک بش برخوردروشوکردطرف لوییسویه لبخندملیح زد
لویی:ازدست تونایل
خودم:چی شد؟؟؟
هری:چی چی شد؟؟
خودم:بم کمک میکنید؟؟؟
هری:اره ولی چطوری؟؟؟
خودم:نقشع ازاین قرارع......کلی بشون توضیح دادم
تموم ک شدگفتم فهمیدین؟؟
نایل گفت :ازوسطاش نگرفتم چی شد...میشه دوباره بگی؟؟؟
خودم :ازکجاش نفهمیدی؟؟
نایل:ازاونجاک گفتی قضیه اراین قرارع
منم ک دهنم خشک شده بود گفتم:هیچی هیچی راحت باشش







منتظرقسمت بعدباشیننن
بای بای