گفتگوی آزاد نسخه 246

[๒lคςк ๔єค๔]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.

اوه اوه اوه .... چِ خَبَره .. !

نه فدآت نشَم مَن بآبآ نمیخوآم ((:

باشه همون عمو بهتره -__-
فط مشکل اونا اینه مامان ندارن .-.
بد بختا یتیمن منم سر پرستیشونو قبول کردم -_-
انقدر مهربونم .___.

[( lιεβ )]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.
+
غزل شوهرت داره به نتیجه میرسه با اون دختره !
بهش یاد دادم مخ دخترارو بیرون بزنه =)

غلط میکنه ! -_-

[๒lคςк ๔єค๔]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.
+
غزل شوهرت داره به نتیجه میرسه با اون دختره !
بهش یاد دادم مخ دخترارو بیرون بزنه =)

غلط میکنه ! -_-

گف بعد از ظهر دختر دوست مامانش میره خونشون .-.
فقط گفت بهت بگم -_-

[ρѕуcнσραтн]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.

اوه اوه اوه .... چِ خَبَره .. !

نه فدآت نشَم مَن بآبآ نمیخوآم ((:

باشه همون عمو بهتره -__-
فط مشکل اونا اینه مامان ندارن .-.
بد بختا یتیمن منم سر پرستیشونو قبول کردم -_-
انقدر مهربونم .___.

کیآ هستن حآلا .. ؟

[( lιεβ )]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.
+
غزل شوهرت داره به نتیجه میرسه با اون دختره !
بهش یاد دادم مخ دخترارو بیرون بزنه =)

غلط میکنه ! -_-

گف بعد از ظهر دختر دوست مامانش میره خونشون .-.
فقط گفت بهت بگم -_-

چرا خودش نگفت ؟ -__-

[mª®®ÿª]

دنات معلومه خیلی بیکاری .-.
ما برا کاشت گوجه هامون به کارگر نیاز داریم .-.
پارتی بازی میکنم به بابام میگم بیارتت سر کار :>

[๒lคςк ๔єค๔]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.

اوه اوه اوه .... چِ خَبَره .. !

نه فدآت نشَم مَن بآبآ نمیخوآم ((:

باشه همون عمو بهتره -__-
فط مشکل اونا اینه مامان ندارن .-.
بد بختا یتیمن منم سر پرستیشونو قبول کردم -_-
انقدر مهربونم .___.

کیآ هستن حآلا .. ؟

مدینه و عارفه :|

+
نمیدانم غزل 
+
مدینه از فردا میرم یک جایی بعد یک کاری میکنم که از بچه گی ارزوشو داشتم -_-

[ρѕуcнσραтн]

نه من بابا دو نفر دیگه هم هستم .-.
 اسونه ._.

اوه اوه اوه .... چِ خَبَره .. !

نه فدآت نشَم مَن بآبآ نمیخوآم ((:

باشه همون عمو بهتره -__-
فط مشکل اونا اینه مامان ندارن .-.
بد بختا یتیمن منم سر پرستیشونو قبول کردم -_-
انقدر مهربونم .___.

کیآ هستن حآلا .. ؟

مدینه و عارفه :|

+
نمیدانم غزل 
+
مدینه از فردا میرم یک جایی بعد یک کاری میکنم که از بچه گی ارزوشو داشتم -_-

میخوآستم بیآم سرپرستیشونُ بِ عهده بگیرم ..

حیف نمیشنآسمشون D:

خُ من برم .. فلا !

[๒lคςк ๔єค๔]

اوه اوه اوه .... چِ خَبَره .. !

نه فدآت نشَم مَن بآبآ نمیخوآم ((:

باشه همون عمو بهتره -__-
فط مشکل اونا اینه مامان ندارن .-.
بد بختا یتیمن منم سر پرستیشونو قبول کردم -_-
انقدر مهربونم .___.

کیآ هستن حآلا .. ؟

مدینه و عارفه :|

+
نمیدانم غزل 
+
مدینه از فردا میرم یک جایی بعد یک کاری میکنم که از بچه گی ارزوشو داشتم -_-

میخوآستم بیآم سرپرستیشونُ بِ عهده بگیرم ..

حیف نمیشنآسمشون D:

خُ من برم .. فلا !

نه بچه های من سرپرست دارن :|

خدافظ گوجه فرنگی .-.

[mª®®ÿª]

ویرایش کن احمــق میگم اسممو نیــآر >_<
_
بازیگری :>

من دیگه نه سینما میرم نه تلویزیون میبینم .-.