امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خواب تخیلی(جالبه بیایین)

#61
(17-07-2015، 13:39)poorya0111 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
95 درصد خابام جنگه و اون 5درصد بقیشم ترسناک....دلم لک زده واسه یه خواب خنده دار!

مگه خواب خنده دار هم داریم ؟

کلا ادم دقیقی هستی یا فقط واسه خواب هات اینطوریه ؟ Huh  

(17-07-2015، 13:06)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(17-07-2015، 0:51)amirff نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(16-07-2015، 22:33)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
اولین خوابم این بود که با  بابابزرگم توی یه خونه بودیم که سقفش داشت میریخت یه دفعه یه هفتاد هشتاد تایی (4،5تا بیش تر نبود )هیولا بهمون حمله کردند
دومیش
خواب دیدم آبجیم توی زیر زمین محل کار بابامه و یه جادوگر هم بالا سرشه با عجله رفتم پیش بابام و بابام اومد اونجا ولی از آبجیم خبری نبودبعدش من دوباره رفتم و چراغ قوه آوردم داشتم میرفتم داخل که یکی خورد به دستم سرمو چرخوندم آبجیم بود
و هردوتاشون توی هوای تاریک و وحشتناک بودند

واسه مورد اول برا منم پیش اومده و خیلی موقیت ترسناکی داره 
اما وقتی یه اتفاقی برای اعضای خونواده بیوفته خواب واقعا ترسناک و پراسترس میشه  Sad

داداش بدتر این بود که فرداشبش هم خواب دیدم میخوان آبجیمو بکشن
چرا هرچی بلا هست برا ابجیت اتفاق میوفته ؟

الان برات نقل قول اومده بود که اومدی ؟ Huh

(17-07-2015، 13:16)Dragon_FM نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
من خواب نمیبینم

شاید بخاطر اینه که کم میخوابی ؟

من که شب تا صب 12 تا 13 ساعت میخوابم و هر شب خواب میبینم :cool:
آگهی
#62
(17-07-2015، 17:49)-Arad- نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یه جنگل سحرآمیز با حیوونای عجیب
چقد تخیلی :cool:

خب بیش تر توضیح بده
#63
(17-07-2015، 17:49)-Arad- نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یه جنگل سحرآمیز با حیوونای عجیب
چقد تخیلی :cool:

حیوونا چه شکلی بودن ؟

چرا جنگله سحرامیزه ؟

اون وقت اونا فقط بیننده بودی یا راه میرفتی ؟

تنها یا با کسی بودی ؟

ترسیده بودی ؟

(17-07-2015، 13:30)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
دیشب هم یه خواب باحال دیدم
خواب دیدم من و یکی از بچه های فلشخور و دو تا پسر دیگه تو حیاط خونه بابابزرگم بودیم
امام زمان(عج)هم با مابود(ای کاش تو واقعیت نصیبمون بشه)
ما قرار بود از امام زمان(عج)محافظت کنیم و یه اسم مستعار هم داشتند
بعد یه دفعه چند نفر اومدن بهمون حمله کردند
ناگهان زمین زیر پامون خالی شد و افتادیم پایین
یکی از پسرا آتیش گرفت بعدش نمیدونم کی بود ولی خودی بود یه نیزه به سمتش پرت کرد ولی اون جاخالی داد
بعدش رئیس دشمن که خیلی هیکلی بود با محافظش اومدن به ما نزدیک شدن
ما هممون روی زمین افتاده بودیم
بعد من یه دفعه یه ملاقه دیدم برش داشتم و پرتش کردم سمت دشمن و خورد به پهلوی رئیسشون و بعد متوجه شدم اون تنهاست و محافظاش نیستند بعد من یه شمشیر پیدا کردم و پرت کردم طرفش و رفت تو پهلوش اونم سمشیرو کشید و حمله کرد طرفم منم یه صندلی دیدم
اون بهم حمله کرد و شمشیر را بلند کرد که من یه لگد به صندلی زدم و صندلی خورد به شکمش
نمیدونم چی شد ولی مرد بعدش دیدم هوا روشن شده ولی از رفقام خبری نیست
ولی صداشون از روی پشت بوم میادفریاد میزدم و صداشون میکردم
یکی شون گفت بیا پیدامون کن
هر کار کردم متوجه نشدم کجان

واقعا معلومه نویسنده ایی !!!

من که حال نداشتم اینقد رو بخونم اما چون زحمت کشیدی خوندم  Big Grin

تو حیاط خونه پدربزرگت شمشیر بود ؟

کاشکی ما هم از این پدربزرگ ها داشتیم  Sad

الان برات نقل قول شد اگه نه چطوری باید نقل قول کنم ؟ Huh
#64
دقت کردین تو بعضی اوقات سوم شخصی بعضی اوقات اول شخص
یعنی گاهی داری خودتو میبینی که اینکار و اونکارو انجام میدی
و گاهی داری با چشم سر خوابتو میبینی
خواب جنگلت اول شخص بود یا سوم شخص

(17-07-2015، 17:58)amirff نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(17-07-2015، 17:49)-Arad- نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
یه جنگل سحرآمیز با حیوونای عجیب
چقد تخیلی :cool:

حیوونا چه شکلی بودن ؟

چرا جنگله سحرامیزه ؟

اون وقت اونا فقط بیننده بودی یا راه میرفتی ؟

تنها یا با کسی بودی ؟

ترسیده بودی ؟


(17-07-2015، 13:30)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
دیشب هم یه خواب باحال دیدم
خواب دیدم من و یکی از بچه های فلشخور و دو تا پسر دیگه تو حیاط خونه بابابزرگم بودیم
امام زمان(عج)هم با مابود(ای کاش تو واقعیت نصیبمون بشه)
ما قرار بود از امام زمان(عج)محافظت کنیم و یه اسم مستعار هم داشتند
بعد یه دفعه چند نفر اومدن بهمون حمله کردند
ناگهان زمین زیر پامون خالی شد و افتادیم پایین
یکی از پسرا آتیش گرفت بعدش نمیدونم کی بود ولی خودی بود یه نیزه به سمتش پرت کرد ولی اون جاخالی داد
بعدش رئیس دشمن که خیلی هیکلی بود با محافظش اومدن به ما نزدیک شدن
ما هممون روی زمین افتاده بودیم
بعد من یه دفعه یه ملاقه دیدم برش داشتم و پرتش کردم سمت دشمن و خورد به پهلوی رئیسشون و بعد متوجه شدم اون تنهاست و محافظاش نیستند بعد من یه شمشیر پیدا کردم و پرت کردم طرفش و رفت تو پهلوش اونم سمشیرو کشید و حمله کرد طرفم منم یه صندلی دیدم
اون بهم حمله کرد و شمشیر را بلند کرد که من یه لگد به صندلی زدم و صندلی خورد به شکمش
نمیدونم چی شد ولی مرد بعدش دیدم هوا روشن شده ولی از رفقام خبری نیست
ولی صداشون از روی پشت بوم میادفریاد میزدم و صداشون میکردم
یکی شون گفت بیا پیدامون کن
هر کار کردم متوجه نشدم کجان

واقعا معلومه نویسنده ایی !!!

من که حال نداشتم اینقد رو بخونم اما چون زحمت کشیدی خوندم  Big Grin

تو حیاط خونه پدربزرگت شمشیر بود ؟

کاشکی ما هم از این پدربزرگ ها داشتیم  Sad

الان برات نقل قول شد اگه نه چطوری باید نقل قول کنم ؟ Huh
نه شمشیره مال اون فلشخوری که گفتم مال اون بود
و من اصلا نمیدونم گزینه نقل قول به چه دردی میخوره

خب و یه خواب دیگه هم مال چند سال پیشه البته اون زمان که بچه بودم برام ترسناک بود ولی الآن نه
خواب دیدم خونه بابابزرگم بودم و اونا داشتند یه چیزی میساختند یعنی بنا و کارگر آورده بودند
چی میساختند نمیدونستم
من رفتم سراغ حیاط پشتی
یکم تاریک بود رفتم سمت دستشویی
متوجه شدم که با دستشویی واقعی فرق داره یعنی شکل یه تونله
یه تونل پیچ در پیچ
یه دفعه یه چیزی از تاریکی اومد بیرون  یکم چاق و کوتاه بود شکل دونه های توی برنامه شادونه و سرزمین دونه ها
اومد از پشت منو محکم گرفت من هی سعی میکردم در برم نمیشد
ولی بالاخره از حلقه دستش اومدم بیرون و با عجله رفتم سمت مادرم
کارگری که برا بابا بزرگم کار میکرد از کنارم رد شد و یه نگاه هولناک به من کرد و رفت سمت تاریکی
رفتم پیش مامانم و گفتم مامان یه جن اونجاست
مامانم گفت :آبجیت اون کجاست
به اطراف نگاه کردم
نبود گفتم مامان یعنی جنا بردنش؟
#65
خواب زیاد میبینم
#66
خواب که خیلی دیدم ، بیشتر هم تخیلی، یه خواب دیدم من محافظ دوتا خان شده بودم( باهم برادر بودن) خواهرشون رو دزدیده بودن ماهم رفته بودیم خواهرش رو نجات بدیم بعد سر دسته شون دختره رو اورد اسحله رو گذاشت رو سرش ، خان بزرگه دوید بره خواهرش رو بگیره من پریدم جلوی خان یا یارو اومد شلیک کنه به خان گوله خورد به من ، من مردم ، دقیقا همون موقع مامانم بیدارم کرد نذاشت بقیه اش رو ببینم????
 سپاس شده توسط mr.destiny
#67
یه بار خواب دیدم روبه روی معلم ادبیاتمون نشستم دارم براش تعریف میکنم ومیگم من همیشه جن میبینم وخعلی ترس دارم بعد یه بچه جن از کنارم رد میشه به معلم مون میگم نگا کن  اینم یه جن که دیدم بعد به معلم نگا میکنم میبینم خودش هم جنه
دیگران را ببخش … نه به خاطرِ اینکه سزاوارِ بخشش اند …
.
به خاطر اینکه: گورِ بابا شون !!!

خواب تخیلی(جالبه بیایین) 7





 سپاس شده توسط mr.destiny ، Berserk
#68
یه خواب هم دیدم : منو دوستام رفته بودیم شمال بعد رفتیم دریا قایق سوار شدیم سوار شدیم بعد یکی از دوستام افتاد تو آب از قایق بعد منو دوستم پریدم بریم نجاتش بدیم بعد خودمون هم غرق شدیم داداشم هم اومده بود باهامون بعد پرید تو آب ما رو نجات بده دستم رو گرفت منو بکشه بالا حس کردم یه چی پام رو گرفته نمی زاره برم بالا نگاه کردم دیدم یه موجود عجیب غریبه بعد از پام داشت میومد بالا که با اون یکی پام زدم تو سرش افتاد بعد به سرعت اومد پامو گاز گرفت دوباره زدمش بعد داداشم منو کشید بالا خداروشکر نجات یافتیم
من هنوزم تو فکرتم یه سره ،، فقط امید وارم این روزا بگذره
 سپاس شده توسط mr.destiny
#69
یه بار خواب دیدم از اسمون سنگ میباره
خواب تخیلی(جالبه بیایین) 7
 سپاس شده توسط mr.destiny
#70
خواب من جدا تخیلی بود فکر کنم بخاطره اینکه شبش زیاد assassins creed

بازی کردم رو مخم تاثیر گذاشته Big Grin 

خواب دیدم baleid دستم کردم لباس مخصوصمو پوشیدم کلاهمو هم سرم کردم دارم از در دیوارها بالا میرم به هرکی میرسم میکشمش


من دو روز تو کف این خواب بودم   Big Grin  اصلا مگه داریم همچین چیزی

راستش خوب مثلا رستم بودم با ازدهایه ازدر پلنگ مبارزه میکردم شکمشو پاره میکردم بعد جیگرشو درمیاوردم Big Grin  بعد صبح بیدار میشدم میدیدم هیچی یادم نمیاد از خواب


? WHAT YOU KNOW ABOUT LOVE


? WHAT YOU KNOW ABOUT LIFE


? WHAT YOU KNOW ABOUT BLOOD
 سپاس شده توسط mobina joooooooon ، mr.destiny


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  متن آهنگ حالا وقت خواب نیست علی سورنا
  میخوام عشقمو به شما ثابت کنم ...بیاین تو خیلی جالبه .. سپاسم میدم اقا قبول بیا تو...
  متولد چه ماهی هستی؟بیا جالبه
  آدمک داستان شما!!(ادمک بکشید تا به حرکت دربیاد!!!خیلی جالبه!)
  کدوم ماهی؟بدووووبیاااا جالبه
  عکسی از اتاق خواب الناز شاکردوست✿
  بیایین و اسم دختر پسر از پ بگین لدفا
  دیشب یه خواب خیلی خنده دار دیدم
Video علی پوراحمد با فیلم علمی تخیلی Towards The Future به هالیوود می رود + بهمراه تصاویر
  چرا در خواب عرق می‌کنیم؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان