» گفـتگوی آزاد نسخـه 254 «

[~ُُBön َBáŠŦ~]

امیـر :| 

حوصله دعوا با تو رو ندارم .. 

فقط میخوام یاداوری کنم که خیلی بچه ای :| 

The End 

چ جالب..
ارع من هم بگم هم جو مدیریت دارم تازه ادا شاخا روهم در میارم ب تو چی میرسهmr.classبا گریه کردن هم اخطارت کنسل نمیشه..
 خدافظ..

:| الان یه چی بش میگمـآ :| 

من گفتم اخطارمو کنسل کنی بچه ؟ :| 

آخـه 30 % اخطار چیه من به خاطرش گریه کنم :| 

همین الانش 100 تا اکانت فعال دارم :| میخوای سرچ آی دی کن ببین کوچولو :| 

هیچی دیگه خودتو اول مدیریت نشون دادی و معرفی کردی :\ آورین :|

[CTG]

.ــــــــ.

[FARID.SHOMPET]

واسه گفتگوی ازاد می خواهیم نویسنده بگیریم. اگه دوست داری باید فعالیت کنی مدینه!

من نمیدونم باید چه موضوع هایی بزنم |:

حالا بعدن بیا پ.خ بهت میگم.

---

.ــــــــ.

الان اخطار بدم شومپت؟ 

[esiesi]

هعـــی من کـی نویسنده میشم|:

وقتی بمیری گلم :|

–______–
شیر به دهان گرفتگان -_-

کف دهان 

فرید
کمرت درد نمیکنه ؟!
:|
چی مصرف میکنی ب مام بگو
ما نیز کمر پولادین میخواهیم =]

نه احسان!
نمی تونم رازمو بگم!  :cool: 
فقط خودم باید بتونم انقد گنجایش داشته باشم 

هـی بهمن کـِش :| 

توهم اینجایی (: 

چـ, خبر :| 

فریذ خیلی چیزی -_-

+
کصافط بهمن کجا بوده ؟
سلامتی ملت :|

[Apathetic]

الان اخطار بدم شومپت؟ 

اینم سوال داره ؟   
باید بدی ! چه طور به من دادی ، پس به اینم بده ! :|
وگرنه اخطار منو ور میداریا :|

[FARID.SHOMPET]

فریمآ -_-

+ من برم و شمآ نظارت مثبتتونو بگین ^_^

غزل تو هم ..

فریما کیه دیگه ؟ :|

عشق من 

[( lιεβ )]

گنآ دآره غزل .-.

مدیرش کنین .. فعالیتشم خوبه !

من کلا با خودش مشکل ندارم !

ولی درسته فعالیتش خوبه .. درسته !

ولی همه چیز به فعالیت نی که !

اونیه آدم گند اخلاقه !

تازه .. نویسنده شده !

اون همه نویسنده داره بخشش ..

بهتره از قدیمیا امدیر انتخاب کنیم !

حالا موافقم که سارا زود مدیر شده !

خودمم دلیلش ُ نمیدونم ولی فکر مکنم بخشش پیش از حد به مدیر نیاز داش !

[๒lคςк ๔єค๔]

فریمآ -_-

+ من برم و شمآ نظارت مثبتتونو بگین ^_^

غزل تو هم ..

فریما کیه دیگه ؟ :|

عشق من 

فرید کُتَک.-.؟

[ρѕуcнσραтн]

فریمآ -_-

+ من برم و شمآ نظارت مثبتتونو بگین ^_^

غزل تو هم ..

فریما کیه دیگه ؟ :|

دوستمه .-.

زن فرید :>>>

[FARID.SHOMPET]

من جدی گفتما خدایی!
شوخی شوخی با لالایی هم شوخی؟ این برام مقدسه! 
به مامانم میگم میشه بازم برام لالایی بخونی و بزنی پشتم! یک جوری نگام میکنه که احساس میکنم می خواد بگه شیرمو حلالت نمی کن! 

پسرکم   
منم همینطور ! با این تفاوت که من لالایی نمیخوام ، به مامانم میگم منو رو پاهاش بزاره تکونم بده تا خوابم ببره !   
مامانم بعدش کتکم میزنه :|

حالا هم شده یکی از فانتزیام که دوست دخترم این کارو بکنه که تاحالا کسی حاضر نشده!