[ گُفتگوےِ آزاد ( 264 ) ]

[ÆҐÆŠĦ]

خخ
امشب در گ.ا
الی و ارش .-.

چه رك گفتي دخترم
O.o
بلكم تو اميد يه كاري برا من. بكنيد از غزلو احسان كه بخاري بلند نميشه

---

پارميدا؟

[ʜɪᴅᴅᴇɴ]

رفتمـ تو بازی یه نفر بود گُفتم hooooo  یارو از بازی پریـــد بیرون  :ag54:
فکر کرد روحم! :|

---

هومممم ._.
اواتارم خودمم ^_^
خدافظ :|
چه دعوایی بود دیشب .. باس طبق معمول برم همه رو اشتی بدم -_-

کیُ کی ؟
:||||

نمیشناسیشون علی جان .. بچه های قدیم فلش .. یه جی پی وا کردن تا تونستن همدیگرو فوش بار کردن :/
احمقا ..

نه نمیشناسمشون!  O_o  
اِسمـ ندارن؟ ._.

[# αпGεʟ]

اخیش ._.
بله ارش؟

[ÆҐÆŠĦ]

اه من برم دوباره تا جيم ميشم يه ذره استراحت كنم صدا مامانمه كه ميگه:
اررررررررررررشكجا رفتي فراريييييي

[Silver Sun]

بابابزرگ دلم برات یه زره شده بود کجا غیبت زد تو یه دفعه؟
+
سلام(: به همگی

[Apathetic]

شادی اشتی نده
خودشون کرم داشتن

میدونم ، ولی قضیه ب همین سادگیا که نیس ..
درضمن اونا باهم مشکل دارن ، ولی من با همشون دوستم . دیگه خسته شدم بس که همش بهم میگن با اون یکی قهر شو .. خو من همشونو دوس دارم !
دارم دیوونه میشم -_-
از میلاد انتظار نداشتم .. باز سحر و بقیه اره ، ولی میلاد .. اوفففف باورم نمیشه !

[ÆҐÆŠĦ]

بابابزرگ دلم برات یه زره شده بود کجا غیبت زد تو یه دفعه؟
+
سلام(: به همگی

سلام مليكا جان
بيخيال
شوهر س بحان

[Apathetic]

نه نمیشناسمشون!  O_o  

اِسمـ ندارن؟ ._.

اسم که دارن ولی نمیشناسیشون !
میلاد .. سحر .. لعیا .. مریم .. پگاه .. علی .. اوا .. میشناسی ؟ نه دیگه ._.
یه مشت احمق که همشونو دوس دارم ..

[Silver Sun]

بابابزرگ دلم برات یه زره شده بود کجا غیبت زد تو یه دفعه؟
+
سلام(: به همگی

سلام مليكا جان
بيخيال
شوهر س بحان

از اون موقع که مزدوجمون کردی یه کلمه باهاش حرف نزدم(:

[ÆҐÆŠĦ]

بابابزرگ دلم برات یه زره شده بود کجا غیبت زد تو یه دفعه؟
+
سلام(: به همگی

سلام مليكا جان
بيخيال
شوهر س بحان

از اون موقع که مزدوجمون کردی یه کلمه باهاش حرف نزدم(:

هنو مزدوج نشدين كه
ولي سبحان موافقه
احتمالا احتمالا فردا

---

اخیش ._.
بله ارش؟

يه سوْال ميخوام بپرسم روم نميشه