ارسالها: 942
موضوعها: 233
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 12956
سپاس شده 14928 بار در 4645 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آغوش من دروازه های تخت جمشید است
می خواستم تــو پادشاه کشورم باشی
آتش کشیدی پایتــخت شــور و شعــــرم را
افسوس که می خواستی اسکندرم باشی
این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست
مردی کــه یک شب بهترین تعبیر خوابم بود
مردی که با آن جذبه ی چشمِ رضاخانیش
یک روز تنهـــا علت کشف حجابــم بود
در بازوانت قتلــگاه کوچکـــی داری
لبخند غارت می کند آن اخــم تاتاریت
بر باد دادی سرزمین اعتمــادم را
با ترکمنچـــای خیانت های قاجاریت
در شهـــرهای مرزی پیراهنم جنگ است
جغرافیای شانه هایت تکیه گاهم نیست
دارم تحصـن می کنم با شعــــر بر لبهـــات
هر چند شرطی بر لب مشروطه خواهم نیست
من قرنهــا معشوقه ی تاریخی ات بودم
دیگر برای یک شروع تازه فرصت نیست
من دوستت دارم … بغل کــن گریه هایم را
لعنت به تاریخی که حتی درس عبرت نیست
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not
ارسالها: 2,286
موضوعها: 1,159
تاریخ عضویت: Jul 2015
سپاس ها 27550
سپاس شده 20326 بار در 8126 ارسال

حالت من: هیچ کدام
03-12-2015، 13:05
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-12-2015، 13:06، توسط sober.)
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟
با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی
از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟
آمار تپشهای دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدایی
سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24893 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
هوای اینایی که میخندن و میخندونن رو داشته باشین ..
آخه اینا ..
یواشکی غصه میخورن ×
ارسالها: 411
موضوعها: 14
تاریخ عضویت: Oct 2014
سپاس ها 1284
سپاس شده 1125 بار در 612 ارسال
حالت من: هیچ کدام
وُنُـــیکُــــهُ گٌــــفٌتٌ تٌـــــا [ تٌهُــــــشُ] هُسٌـــتٌمُ
تٌهُــــشُ خٌـــــنُـכیـכوُ گٌـــفٌتٌ [خٌـــالٌـی] بٌــــسٌتٌمُ
ارسالها: 2,286
موضوعها: 1,159
تاریخ عضویت: Jul 2015
سپاس ها 27550
سپاس شده 20326 بار در 8126 ارسال

حالت من: هیچ کدام
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻰ ...
ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻰ ﻣﻮﻗﻊ ﻏﻤﺖ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺑﺮﻭﻯ
ﺳﻴﮕﺎﺭﻯ ﺁﺗﺶ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺷﺪﻥ
ﻏﻢ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻰ ...
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻰ ﻏﻤﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰ ﮐﻨﻰ
ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺁﺭﺍﻳﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺭﮊ ﻟﺒﻰ ﻗﺮﻣﺰ
ﺧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻟﺒﻬﺎﻳﺖ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﻣﻴﮑﻨﻰ
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻰ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺩﺭﺩﻯ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻏﻤﻰ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺮﺍﻧﻰ ﺍﺕ
ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺭﮊ ﻟﺒﺖ ﺍﺳﺖ !!
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻰ
ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻏﻢ ﺑﺨﻮﺭﻯ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻰ
ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻥ ﺑﺎﺷﻰ ﻭ ﻣﺮﺩ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﺪﻫﻰ ...
ارسالها: 2,286
موضوعها: 1,159
تاریخ عضویت: Jul 2015
سپاس ها 27550
سپاس شده 20326 بار در 8126 ارسال

حالت من: هیچ کدام
↶ﯾِﻬــــﻮ ﻋَـــــﺼَﺒـﯽ ﻣـــﯿﺸـَم↷
↶ ﯾِهــــﻮ ﻣــﯿﺮَم ﺗــــﻮ ﻓِـــﮑر↷
↶ﯾِﻬــﻮ گَﻨﺪ زَده ﻣـﯿﺸِﻪ ﺗـﻮ ﻓﺎﺯم↷
↶ ﻭَﻟﯽ ﯾِﻬـﻮ ﺑَﻌﺪ ﺍﺯ ﭼَـﻨﺪ ﺩقيــقه↷
↶ﺧﻮﺩَم ﺷُﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑُﻨَـم ﺑِﻪﺑِﮕﻮ ﺑِﺨَﻨﺪ↷
دیوونه نیستما...
فقط....
کم اوردم...
خـــُدايـــــااااا کَـــــم اُووردَم
ارسالها: 1,263
موضوعها: 276
تاریخ عضویت: Nov 2013
سپاس ها 10817
سپاس شده 10717 بار در 4648 ارسال
حالت من: هیچ کدام
ﺑـــﻌـــﺪ ﺍﺯ ﻣـــﺮﮔــــﻢ . . .
ﺟﻨــــــﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺴــــﻮﺯﺍﻧﯿـــﺪ
ﻣـــﯽ ﺧــــــﻮﺍﻫﻢ . . .
ﺣــﺴﺮﺕ ﺳـــﺮ ﺧــﺎﮎ ﺁﻣــﺪﻧـــﻢ
ﺑﻪ ﺩﻝ ﺧـــﯿﻠﯽ ﻫـــﺎ ﺑﻤـــــﺎﻧـــﺪ .
ارسالها: 942
موضوعها: 233
تاریخ عضویت: Mar 2013
سپاس ها 12956
سپاس شده 14928 بار در 4645 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نشستی کنارم که آروم بشم بخندی و دل شورم و کم کنی
خودت خواستی تکیه گاهم بشی خودت خواستی رو به راهم کنی
با تنهای هام دوست بودم ولی تو این دوستی و بهم میزدی
روزای بدم دیگه یادم نبود شبایی که با من قدم می زدی
حالا نیستی و دیگه باید شبا به جای تو با آینه صحبت کنم
نباید می ذاشتی به این راحتی به بودن کنار تو عادت کنم
با این که کنارم گذاشتی هنوز دوست دارم اما ازت دل خورم
می دونستی که تکیه کردم بهت می دونستی که.بی تو زمین می خورم
فقط زیر بارون قدم میزدم نترسم از این که زمستون میاد
چجوری تحمل کنم این و که حالا نیستی و داره بارون میاد
all falling stars one day will land
all broken hearts one day will mend
and the end is still the end whether you want it or not