ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 305 ஜ۩۩ஜ

[ÆMÆշЇÑζ]

نمیتونم تکون بخورم :|

من خوابم.نمیبره

منم خوابم نمیبره ولی وقتی فکر میکنم فردا ۷صبح کلاس دارم ناخودآگاه خسته میشم ‎‎=(
+
تو هم بخواب :|
شب بخیر..

[بهره]

جو گرفتگی رو منم صدق میکرد !
ساعت شیش صبح میزد به سرم مامانم میگفت چی کار میکنی کله سحر ؟
می گفتم کنکوری ام !
یه ذره کتاب رو ورق میزدم بعد میرفتم نت میگفتم کو تا کنکور !
یا مثلا پنجشنبه ها با دوستام میرفتیم درس بخونیم جو میگرتتمون کتاب رو می بستیم وسطش بابا کرم می رقصیدیم !
کلا این خیلی رو مخ بود ! : |
بعدش این آخریا دیدیم این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیس نشستیم جدی خوندیم .. یعنی شبانه روز !
آخرشم شدیم این ! : )
بعدی بعدی !

فکر کنم من در وضعیت نرمالیم تو مدمون دانش اموز خوبیم
و این که از همون اولش جدیش گرفتم(پایم قویه)
ولی چه کنیم اون حسه درسه باس بیاد حسابی بخونم نمیاد(همه چیو نرمال. میخونم نه خیلی زیاد نه خیلی کم)

بخون فرزندم ! : |
برای من نمی خونی که برای خودت می خونی !
( حرف بابام بعد از دیدن نتایج کنکور وقتی نفر چهارم شدم ! : | )
ببین پایه که مسلما برای رشته ای مثل مغز و اعصاب باید قوی باشه .
ولی یه چیزی میگم که کنکور پدر درآره !
سی تا دوربین از چهارطرف رفتن تو نخت !
تکون بخوری با اردنگی پرتت می کنن از جلسه بیرون ! : |
من هزار تقلب چسبونده بودم این ور و اونورم .. رفتم تو نتونستم کمرم رو راست کنم !
مثل دبیرستان نیست که دبیره از چشم و ابروت خوشش بیاد برسونه !
مراقب هاش چنان اخمی کردن که زهره ات میترکه !
پس من فقط بهت میگم بخون .. به تقلب هم فکر نکن ... باشه ؟

چهارم از اخر دیع؟

[Mïņ̃†êR]

بیدار شید

[بهره]

خخخخخخخخخخخ

[Sooogoool]

سلااآم ظهـــــر همگے بخیر

[بهره]

سلام همچنان شما

[Sooogoool]

سلام همچنان شما

خوب هستید

[بهره]

مرسی شما خوب هستید؟ قرار بود تا الان 4ساعت بخونم یه ساعتو نیم خوندم ههههه

[Sooogoool]

مرسی
ای بابا اسم درس نیاآر استفراغم میگیره دیگ

[بهره]

از بس خوندی والاه من بعده عید که کلی خوندم ول کردم دوماه!!