امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاعره (نسخه دوم)

امدی جانم به قربانت ولی حالاچرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
 سپاس شده توسط pesarebaad ، sama00
آگهی
آتش ﭘﺮ ﺍﺯ ﻗﻬﺮ ﺗﻮ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﻭ
ﺟﺬﺑﻪ ﻱ ﭼﺸﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻳﺴﺖ
 سپاس شده توسط sama00 ، مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
کف پا به هر زمینی که رسد تو نازنین را
به لب خیال بوسم همه عمر آن زمین را
 سپاس شده توسط sama00
ﺍﻱ ﺩﻭﺳﺖ ﺯﻟﻒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﻣﮕﺬﺍﺭ

ﻣﮕﺬﺍﺭ ﻫﺴﺘﻲ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
 سپاس شده توسط royayebarfi ، sama00
‌‌ديگران را اگر از ما خبری نیست چه باک

نازنینا !‌ تو چرا بی خبر از ما شده ای
R♥
 سپاس شده توسط pesarebaad ، sama00
ﯾﺎﺭﻡ ﺗﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ، ﯾﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻢ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﻥ، ﺩﻝ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ
 سپاس شده توسط royayebarfi ، sama00
من و یک لحظه جدایی ز تو، آن گاه حیات؟

اینقدر صبر به عاشق نسپرده است کسی
R♥
 سپاس شده توسط pesarebaad ، sama00
ﯾﮏ ﻭﻋﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﺣﺎﮐﻢ ﺗﻮﯾﯽ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺩﯾﺮ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺧﻮﯾﺶ
 سپاس شده توسط royayebarfi ، sama00
شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
R♥
 سپاس شده توسط sama00


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان