گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۶

[Đęąđ.ğïřł]

های های

[سهَ‌ند]

توهمی به اسم دیگران
شد عامل فنای این جهان

[sober]

هر شبم سر می شود با غصه و ناراحتی

می کُشد آخر مرا این خاطراتِ لعنتی

درد هایِ قرن،از تنهایی و سر درگُمیست

هر کسی کم دارد این جا ظاهرا هم صحبتی

عاشقی را دیر فهمیدی چه زود
عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته بازآید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود

---

های های

کم پیدایی
سلام^^

[*Aɴѕel*]

هر شبم سر می شود با غصه و ناراحتی

می کُشد آخر مرا این خاطراتِ لعنتی

درد هایِ قرن،از تنهایی و سر درگُمیست

هر کسی کم دارد این جا ظاهرا هم صحبتی

عاشقی را دیر فهمیدی چه زود
عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته بازآید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟(:

[Ɗєя_Mσηɗ]

نه من مخالفم -_-

عه فاطیما D:

نخیر -_-

عی باباا D:
بزا من با علی حرف بزنم .. ایح /:

ولی حرف من همینه -_-

منو تهنااا میزارین ):

[sober]

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟(:

هرکجا غم نیست آنجا زندگی مشکل بود
زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون

---

عه فاطیما D:

نخیر -_-

عی باباا D:
بزا من با علی حرف بزنم .. ایح /:

ولی حرف من همینه -_-

منو تهنااا میزارین ):

اصلا می دونی چیه که هی اصرار می کنی؟ D:

[*Aɴѕel*]

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟(:

هرکجا غم نیست آنجا زندگی مشکل بود
زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون

هع رقابت باهات سخته
خوبی زیبای بی تابم ♡__♡?

[sober]

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟(:

هرکجا غم نیست آنجا زندگی مشکل بود
زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون

هع رقابت باهات سخته
خوبی زیبای  بی تابم ♡__♡?

چشم رضا و مرحمت برهمه باز می کنی
چون که به بخت ما رسد این همه ناز می کنی

فدای تو جانان منم خوبم^^

[Ɗєя_Mσηɗ]

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟(:

هرکجا غم نیست آنجا زندگی مشکل بود
زین سبب آدم به تعجیل از بهشت آمد برون

---

نخیر -_-

عی باباا D:
بزا من با علی حرف بزنم .. ایح /:

ولی حرف من همینه -_-

منو تهنااا میزارین ):

اصلا می دونی چیه که هی اصرار می کنی؟ D:

هییییی .. بیخیال ))):

[sober]

مهسا اینو ببین چه خوبه*-*
گویند ز عشق کن جدایی
کاینست طریق آشنایی؟
پرورده ی عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاهیت
از عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگرچه من نمانم
از عمر من آنچه هست برجای
بستان و به عمر لیلی افزای


@m.h.sa