گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۸

[ρσєѕɪ]

بی عدب ): ، یه چیزی بت میگم بگو چشم عع :|
لازمه بگم عشق منی ؟ &_&

خب بزار اونجا باشم به ديونه بازيشون بخندم ديگه ):
نه چون ميدونم ((:

با اراد حرف نزن پس ):
ای جان دلم +.+

دوباره فراموش كار شد
يادت نيس گفتم تا حالا اونجا حرف نزدم؟
حالا شايد ي اعلام حضوري بكنم

پیوی گفتم
نکن )))))))))):

+ غزل همت کردم برسونم به بیست درصد خصوصیمو D:

هيچي نگفتي |:
چرا؟!

تو ميتوني D:

[ɪᴄᴇ]

پیوی گفتم
نکن )))))))))):

+ غزل همت کردم برسونم به بیست درصد خصوصیمو D:

بیا مال مارو هم خالی کن قربون دستت 

خجالت بکش تو باید مالِ منو خالی میکردی ):   D:
ولی یه کاری اع دسم برمیاد .. :v

جون v: 
چی ؟

[Ɗєя_Mσηɗ]

خب بزار اونجا باشم به ديونه بازيشون بخندم ديگه ):
نه چون ميدونم ((:

با اراد حرف نزن پس ):
ای جان دلم +.+

دوباره فراموش كار شد
يادت نيس گفتم تا حالا اونجا حرف نزدم؟
حالا شايد ي اعلام حضوري بكنم

پیوی گفتم
نکن )))))))))):

+ غزل همت کردم برسونم به بیست درصد خصوصیمو D:

هيچي نگفتي |:
چرا؟!

تو ميتوني D:

اسکل منظورم اینه پی وی اون پسره نرو -_-
گوش بده ب حرف عع ._.

رسید به 24 الان D:

[saba 3]

چه قدر خسته ام

[ρσєѕɪ]

با اراد حرف نزن پس ):
ای جان دلم +.+

دوباره فراموش كار شد
يادت نيس گفتم تا حالا اونجا حرف نزدم؟
حالا شايد ي اعلام حضوري بكنم

پیوی گفتم
نکن )))))))))):

+ غزل همت کردم برسونم به بیست درصد خصوصیمو D:

هيچي نگفتي |:
چرا؟!

تو ميتوني D:

اسکل منظورم اینه پی وی اون پسره نرو -_-
گوش بده ب حرف عع ._.

رسید به 24 الان D:

خب عين ادم بگو ديگه |: ميخوام برم ببينم چجور ادميه
نههههه

افرين قهرمان ^^

[سهَ‌ند]

آیسی؟ پیکوندا؟ ماکوندا؟ اینا چین دیگه

شما خودتو درگیر نکن
ایسی مانکی و پوکوماندا نوشیدنی هستند سوپرمارکتا هم دارن اکثر

من که تا حالا ندیدم سوپرمارکتا از این چیزا داشته باشن

[ɪᴄᴇ]

Open your god damn eyes then 

[saba 3]

آیسی؟ پیکوندا؟ ماکوندا؟ اینا چین دیگه

شما خودتو درگیر نکن
ایسی مانکی و پوکوماندا نوشیدنی هستند سوپرمارکتا هم دارن اکثر

من که تا حالا ندیدم سوپرمارکتا از این چیزا داشته باشن

اه  
سعادت نداشتی حتما:^
بستگی داره همه سوپرمارکتا ندارن:||||

[سهَ‌ند]

واقعا این نسل جدید موجودات عجیبین

[saba 3]

اه خوب از جلو آینه برو کنار

اون اینه ها پنجره نیس عجیب جان