گفتگوی آزاد || نسخه ۳۶۸

[SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ]

.......

[Ɗєя_Mσηɗ]

خيلي خوب توصيف كردي (:

از من بپرس تاريخ دوس دارم ^^

قربونت D::

پی دی افشو میفرسم برات :|

الان ميگم از من بپرس حالا پي دي افو ببينم هيچي نميفهمم |:

غزل تازه صفحه ی چهارم ._.
حق میدی بم یا ن ؟ :|
خعلی سخته )))":

جمله ي اولشو خوندم خوب بود (بقيشو نخوندم)
ميدم نه نميدم نميدونم |:
):

زحمت کشیدی D:
حالا صفه عای بعدشم نگا کن -___-
ببین چ بخ بختم .__.

[ρσєѕɪ]

قربونت D::

پی دی افشو میفرسم برات :|

الان ميگم از من بپرس حالا پي دي افو ببينم هيچي نميفهمم |:

غزل تازه صفحه ی چهارم ._.
حق میدی بم یا ن ؟ :|
خعلی سخته )))":

جمله ي اولشو خوندم خوب بود (بقيشو نخوندم)
ميدم نه نميدم نميدونم |:
):

زحمت کشیدی D:
حالا صفه عای بعدشم نگا کن -___-
ببین چ بخ بختم .__.

جمله اولشو خوندي چه حسي داشتي؟
اخر شب...
بدبخت ):

[Ɗєя_Mσηɗ]

الان ميگم از من بپرس حالا پي دي افو ببينم هيچي نميفهمم |:

غزل تازه صفحه ی چهارم ._.
حق میدی بم یا ن ؟ :|
خعلی سخته )))":

جمله ي اولشو خوندم خوب بود (بقيشو نخوندم)
ميدم نه نميدم نميدونم |:
):

زحمت کشیدی D:
حالا صفه عای بعدشم نگا کن -___-
ببین چ بخ بختم .__.

جمله اولشو خوندي چه حسي داشتي؟
اخر شب...
بدبخت ):

همه امیدم نا امید شد D:
الان صبه مگ :|
خیلی ))):

[امیر‌حسین]

هی هی بعضیا چ ریز مدیر شدن

[Ɗєя_Mσηɗ]

هی هی بعضیا چ ریز مدیر شدن

ایشالا قسمتِ من دگ مگ نه؟ D:

[ρσєѕɪ]

غزل تازه صفحه ی چهارم ._.
حق میدی بم یا ن ؟ :|
خعلی سخته )))":

جمله ي اولشو خوندم خوب بود (بقيشو نخوندم)
ميدم نه نميدم نميدونم |:
):

زحمت کشیدی D:
حالا صفه عای بعدشم نگا کن -___-
ببین چ بخ بختم .__.

جمله اولشو خوندي چه حسي داشتي؟
اخر شب...
بدبخت ):

همه امیدم نا امید شد D:
الان صبه مگ :|
خیلی ))):

من اميد دار شدم
به كلمه "اخر" دقت كن اخراي شب
):

[امیر‌حسین]

هی هی بعضیا چ ریز مدیر شدن

ایشالا قسمتِ من دگ مگ نه؟ D:

نه v:

[Ɗєя_Mσηɗ]

من اميد دار شدم
به كلمه "اخر" دقت كن اخراي شب
):

:|
عی بابا ):

هی هی بعضیا چ ریز مدیر شدن

ایشالا قسمتِ من دگ مگ نه؟ D:

نه v:

دارم براااات :v

[امیر‌حسین]

من اميد دار شدم
به كلمه "اخر" دقت كن اخراي شب
):

:|
عی بابا ):

هی هی بعضیا چ ریز مدیر شدن

ایشالا قسمتِ من دگ مگ نه؟ D:

نه v:

دارم براااات :v

عاع