گفتگو ازاد نسخه ۳۹۳

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

 بلي موفق باشي ماهم دوستدار دوستاي دوستانيم D:
خرس للنتي خونگي و دستي نميشه چرا:/

اهم(:
نمیدونم/:
من اون خرس سفیدرو خیلی دوس دارم مث سهون پوکره

بلي ((:
 خرس تو جنگل زياد ميبينم اين ورا همه شون قهوه اي.
ولي خب بعضي توله ها سفيد درميان شبيه پاندا ميشن *.*

[_sehun_]

اهم(:
نمیدونم/:
من اون خرس سفیدرو خیلی دوس دارم مث سهون پوکره

بلي ((:
 خرس تو جنگل زياد ميبينم اين ورا همه شون قهوه اي.
ولي خب بعضي توله ها سفيد درميان شبيه پاندا ميشن *.*

من تاحالا از نزدیک ندیدم با اینکه تو منطقه کوهستانی هستیم
آره*--------*

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

بلي ((:
 خرس تو جنگل زياد ميبينم اين ورا همه شون قهوه اي.
ولي خب بعضي توله ها سفيد درميان شبيه پاندا ميشن *.*

من تاحالا از نزدیک ندیدم با اینکه تو منطقه کوهستانی هستیم
آره*--------*

مي بي ني به موقعش*.* مواظب باشياا از دور ببينيش+_
بلي(:

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

@"ѕєнυη"

بونگسون زخمی شده و زتدس

بونگسون میره مخفیگاه ایلجیما

ایلجیما امپراطور رو گروگان میگیره

جادول هم به ایلجیما کمک میکنه

---

پدر خونده بونگسون نیلد کمک ایلجیما و جادول و با سربازا نیجنگن

---

ایلجیما میگفت من برای پدرم قسم خوردم تا تو پیشش زانو بزنی بعد امپراطور رو میبره خونه ای که پدرش قبلا زندگی میکرد

[_sehun_]

"ѕєнυη"

بونگسون زخمی شده و زتدس

بونگسون میره مخفیگاه ایلجیما

ایلجیما امپراطور رو گروگان میگیره

جادول هم به ایلجیما کمک میکنه

---

پدر خونده بونگسون نیلد کمک ایلجیما و جادول و با سربازا نیجنگن

---

ایلجیما میگفت من برای پدرم قسم خوردم تا تو پیشش زانو بزنی بعد امپراطور رو میبره خونه ای که پدرش قبلا زندگی میکرد

عا خودم اینارو حدس زده بودم ولی دیگه نگو چی شده خب؟/:

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

"ѕєнυη"

بونگسون زخمی شده و زتدس

بونگسون میره مخفیگاه ایلجیما

ایلجیما امپراطور رو گروگان میگیره

جادول هم به ایلجیما کمک میکنه

---

پدر خونده بونگسون نیلد کمک ایلجیما و جادول و با سربازا نیجنگن

---

ایلجیما میگفت من برای پدرم قسم خوردم تا تو پیشش زانو بزنی بعد امپراطور رو میبره خونه ای که پدرش قبلا زندگی میکرد

عا خودم اینارو حدس زده بودم ولی دیگه نگو چی شده خب؟/:

ایلجیما امپراطورو مجبور میکنه به همه گناهاش اعتراف کنه

[_sehun_]

عا خودم اینارو حدس زده بودم ولی دیگه نگو چی شده خب؟/:

ایلجیما امپراطورو مجبور میکنه به همه گناهاش اعتراف کنه

میگم نگو/:

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

نبرد جآنانه رو شاهد هستیم بین ایلجیما و محافظ امپراطور که ایلجیما میبره

---

وات د هل؟!

ایلجیما شمشیرشو میندازه زمین ولی محافظ امپراطور شمشیره بر نیداره و از پشت بهش شمشیر میزنه

[کــــــــــⓐرمَن]

درود کاهنات بر شما/=

سلامـ فرزندم(:*
مادر ب فدایتـــ

درود بر مادر زیبای ما◉−◉
خدانکنه جانم♡

[*Aɴѕel*]

سلامـ فرزندم(:*
مادر ب فدایتـــ

درود بر مادر زیبای ما◉−◉
خدانکنه جانم♡

خوبیــ فرزندمـ؟*-*
کاروکاسبیــ چطورع؟;v