گفتگوی ازاد نسخه ۳۹۴

[ᗩᐯᗩ⁷]

با زور فرستادمش تو راه الان میاد
هینننننن چه بدبختی
اونی که لاغره داره میمیره سرطان گرفت:/هق

چطور راه میره خواهر؟/:
خیلی بدبختم هسون از همه بدتره امروز میگفت مادر با من ازدواج کن جون کیم گفت ا ازدواج چی مگ عاشق مامان فاطمه ی من نبودی خیانت کار سهونم گف عه راس میگیا/:
هییی...
خاک تو سرت با اون بچه هات/:

---

عااااااام من نمت بوخودا با ارض پوزش من از اولم آدم معمولی نبودم الان چجوری باشم خو *-* *سپس به خل بازی ادامه میدهد*

لا اقل درست تایپ کن/:

---

کاسب نیستم ولی کسب میکنم

مغزممم/:

نچچچچچچچ من خودمو اینجوری بیشتر دوس دارم *-*

[Âɴɢ℮ℓ Evιℓ]

خب آرمی بات براتون یه چیز جالب آورده
مادی=مخفف مادمازل=لقب آوا
یعنی این مادی اسمش آواس و خدا میداند تاریخچه مادمازل به کجا بر میگردد
و البته خودش شاید بداند
حالا چرا مادمازل؟
من چمد از خودش بپرسین :/

[_ƇRAƵƳ_]

با زور فرستادمش تو راه الان میاد
هینننننن چه بدبختی
اونی که لاغره داره میمیره سرطان گرفت:/هق

چطور راه میره خواهر؟/:
خیلی بدبختم هسون از همه بدتره امروز میگفت مادر با من ازدواج کن جون کیم گفت ا ازدواج چی مگ عاشق مامان فاطمه ی من نبودی خیانت کار سهونم گف عه راس میگیا/:
هییی...
خاک تو سرت با اون بچه هات/:

با روحش در ارتباطم:/
هق خیلی فشارت روته درک میکنم
سیمان بر سر خودت
هق تازه اون یکی جیگر گوشم زده به سرش آدم میکشه

[م‍حمّد]

@sclvrFox
ممد هیچ وقت کار زشتتو فراموش نخواهم کرد  

یعنی اونقدر زشته؟

[_sehun_]

چطور راه میره خواهر؟/:
خیلی بدبختم هسون از همه بدتره امروز میگفت مادر با من ازدواج کن جون کیم گفت ا ازدواج چی مگ عاشق مامان فاطمه ی من نبودی خیانت کار سهونم گف عه راس میگیا/:
هییی...
خاک تو سرت با اون بچه هات/:

با روحش در ارتباطم:/
هق خیلی فشارت روته درک میکنم
سیمان بر سر خودت
هق تازه اون یکی جیگر گوشم زده به سرش آدم میکشه

اوو چ جالب پشمام/:
هق واقعا چهارتایی پدرمو دراوردن):
کاه گل بر سرت حیا کن/:
خاک بر سررممممم
حالا اون هیچه جون کی و سی هو از اول آدم میکشتن
اسم بچه هات چین؟/:

[Prometheus]

به نظرتون پرسپولیس چندتا گل بزنه به استقلال؟ D:

[ᗩᐯᗩ⁷]

خب آرمی بات براتون یه چیز جالب آورده
مادی=مخفف مادمازل=لقب آوا
یعنی این مادی اسمش آواس و خدا میداند تاریخچه مادمازل به کجا بر میگردد
و البته خودش شاید بداند
حالا چرا مادمازل؟
من چمد از خودش بپرسین :/

الان لقب من جالبه عایا؟ 0-0
خعببببب پس بشینین عینهو این مامان بزرگا داستانشو براتون تعریف کنم *-*  
حدود هوار سال قبل از میلاد مسیح *-* یه وب میراکلسی بود که مدیرش ستایش بید (بیشور چشاش آبیههههههه)
ایشون نه سالش بید... و در حال حاضرم ده سالش بیده *-* ولی یکی از پربازدید ترین وبلاگای بلاگفا مال همین ببعیه *-*
اهم اهم ایشون ملقب به ببعی خیاری بیده که من بهش موگم ببعی جونم  
بعدش این مال وقتی بوده که من هنوز تو وبش نویسنده نبیدم *-*
عاشق یکی از رماناش بودم و هر روز به پستش هوار تا کامنت عجیب و غریب و خنده دار میدادم و عینهو دلقک شادش میکردم *-*
(مثل الان عجیب و فوق العاده کنه بودم *-*) بعدش گذشت و گذشت تا این که اون یه پارت از رمانشو بهم تقدیم کرد... و منم میدونین که اصولا چقده جوگیرم یه کامنت براش فرستادم یادمه بهم گفت تا خود صب خندید XD
بهم گفت تو خیلی خوبی ممنون مادمازل ^^
و از اون موقع بهم میگفت مادمازل
منم چون ببعی جونمو خعلی دوس داشتم و دارم روی مادی تعصب خاصی دارم و الانم که همتون بهم میگین استاد یا مادی    و الان شمایان اولین مادمازل قرنو میبینین که عینهو یه مادمازل رفتار نمیکنه بلکه کاملا مخالفشه *-*
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسییییید تاماااااام *-*

[_ƇRAƵƳ_]

با روحش در ارتباطم:/
هق خیلی فشارت روته درک میکنم
سیمان بر سر خودت
هق تازه اون یکی جیگر گوشم زده به سرش آدم میکشه

اوو چ جالب پشمام/:
هق واقعا چهارتایی پدرمو دراوردن):
کاه گل بر سرت حیا کن/:
خاک بر سررممممم
حالا اون هیچه جون کی و سی هو از اول آدم میکشتن
اسم بچه هات چین؟/:

ریختن:/
هق میخوای بیام کمکت کنم:/
محله رو رها کن:/
سیمان و شن بر سرت
هیننننننننن از نوزادی؟
کبری:/ تهمینه:/نوشابه:/ارتلزتارذمدنار:/

[Prometheus]

باید عبور کرد...

[Âɴɢ℮ℓ Evιℓ]

خب آرمی بات براتون یه چیز جالب آورده
مادی=مخفف مادمازل=لقب آوا
یعنی این مادی اسمش آواس و خدا میداند تاریخچه مادمازل به کجا بر میگردد
و البته خودش شاید بداند
حالا چرا مادمازل؟
من چمد از خودش بپرسین :/

الان لقب من جالبه عایا؟ 0-0
خعببببب پس بشینین عینهو این مامان بزرگا داستانشو براتون تعریف کنم *-*  
حدود هوار سال قبل از میلاد مسیح *-* یه وب میراکلسی بود که مدیرش ستایش بید (بیشور چشاش آبیههههههه)
ایشون نه سالش بید... و در حال حاضرم ده سالش بیده *-* ولی یکی از پربازدید ترین وبلاگای بلاگفا مال همین ببعیه *-*
اهم اهم ایشون ملقب به ببعی خیاری بیده که من بهش موگم ببعی جونم  
بعدش این مال وقتی بوده که من هنوز تو وبش نویسنده نبیدم *-*
عاشق یکی از رماناش بودم و هر روز به پستش هوار تا کامنت عجیب و غریب و خنده دار میدادم و عینهو دلقک شادش میکردم *-*
(مثل الان عجیب و فوق العاده کنه بودم *-*) بعدش گذشت و گذشت تا این که اون یه پارت از رمانشو بهم تقدیم کرد... و منم میدونین که اصولا چقده جوگیرم یه کامنت براش فرستادم یادمه بهم گفت تا خود صب خندید XD
بهم گفت تو خیلی خوبی ممنون مادمازل ^^
و از اون موقع بهم میگفت مادمازل
منم چون ببعی جونمو خعلی دوس داشتم و دارم روی مادی تعصب خاصی دارم و الانم که همتون بهم میگین استاد یا مادی    و الان شمایان اولین مادمازل قرنو میبینین که عینهو یه مادمازل رفتار نمیکنه بلکه کاملا مخالفشه *-*
قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسییییید تاماااااام *-*

ازش خوشم نمیاد :/