گفت و گو آزاد نسخه ۴۰9

[*Aɴѕel*]

پوبون؟! دهنتووو

ببین من تا کلاس هشتم که با رهام ازدواج کرده بودم امیر هم داداشم بود//:
بعدشم میدونی که دوست خیلی تاثیر گذاره با یکی دوست شدم بعد 3 بار رل زدم/:
بعد با رامونا که دوست شدم دیدم پوبون میتونه منو خوشبخت کنه الانم با اون زندگی میکنم|:

منم هوو تو ام:v

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

پوبون؟! دهنتووو

ببین من تا کلاس هشتم که با رهام ازدواج کرده بودم امیر هم داداشم بود//:
بعدشم میدونی که دوست خیلی تاثیر گذاره با یکی دوست شدم بعد 3 بار رل زدم/:
بعد با رامونا که دوست شدم دیدم پوبون میتونه منو خوشبخت کنه الانم با اون زندگی میکنم|:

به ابلفضل که من‌میزنمتتتتتتت با رهامممممم؟تو داری جلوی یه شیپر از ازدواج با رهام میگی(:
گاد کیل می فور اوررررررررر عزعحب۷مهطهمققهخفیهجبف۷پس۷پعز۷عزع۸زجهبب۵۷ی۴خیفزعخزعم۷ز۷فی۷فیخ

[Prometheus]

هی زندگیه مجازی

به به!
خانم بستنی!

[THEDARKNESS]

بچه ها به صدمین موضوع خودم رسیدم

[Emmɑ]

/: خب اینطور که مشخصه بیشتر به شکست عشقی میخوره/:
چرا اتفاقا فرق میکنه تو میتونی با بازی و درس خودتو سرگرم کنی
من بابام 40 سالشه گوشیش بیشتر از همه بازی داره اصن رکورد زده//:

نه شکست خوردم نه عاشق شدم
من تو این سن؟

منم ناراحت میشدم بستگی به حالو روزم داشت چه چطورم
گاهی وقتی ناراحت میشدم بابام اگ بهم میگفت پاشو چایی بیار چشام پر میشدن و با دادو بیداد حرف میزدم
گاهی هم میرفتم اتاقم بی سروصدا گریه میکردم
بیام اینجا ناراحتیمو بروز بدم که چی/: وقتی مامانم نمیومد دلداریم بده از شما ها چه انتظاری داشتم
البته متاسفانه همه دلداریم میدن/:مخصوصا رامونا و پرستو/:

---

ببین من تا کلاس هشتم که با رهام ازدواج کرده بودم امیر هم داداشم بود//:
بعدشم میدونی که دوست خیلی تاثیر گذاره با یکی دوست شدم بعد 3 بار رل زدم/:
بعد با رامونا که دوست شدم دیدم پوبون میتونه منو خوشبخت کنه الانم با اون زندگی میکنم|:

منم هوو تو ام:v

ای وای خاک برسرم یه هوو دیگ هم داریم/:
ولی من میدونم پوریا عاشقمه اصن

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

این چ مسخره بازی ایه؟

[Emmɑ]

ببین من تا کلاس هشتم که با رهام ازدواج کرده بودم امیر هم داداشم بود//:
بعدشم میدونی که دوست خیلی تاثیر گذاره با یکی دوست شدم بعد 3 بار رل زدم/:
بعد با رامونا که دوست شدم دیدم پوبون میتونه منو خوشبخت کنه الانم با اون زندگی میکنم|:

آرمی ی چیز بگم جر بخوری؟

ژان بگو

[BIG-DARK]

نه شکست خوردم نه عاشق شدم
من تو این سن؟

منم ناراحت میشدم بستگی به حالو روزم داشت چه چطورم
گاهی وقتی ناراحت میشدم بابام اگ بهم میگفت پاشو چایی بیار چشام پر میشدن و با دادو بیداد حرف میزدم
گاهی هم میرفتم اتاقم بی سروصدا گریه میکردم
بیام اینجا ناراحتیمو بروز بدم که چی/: وقتی مامانم نمیومد دلداریم بده از شما ها چه انتظاری داشتم
البته متاسفانه همه دلداریم میدن/:مخصوصا رامونا و پرستو/:

برعکس تو(:

[*Aɴѕel*]

منم هوو تو ام:v

ای وای خاک برسرم یه هوو دیگ هم داریم/:
ولی من میدونم پوریا عاشقمه اصن

ببثثهتلبفسسلتخهعقیب
جرر

[Emmɑ]

ببین من تا کلاس هشتم که با رهام ازدواج کرده بودم امیر هم داداشم بود//:
بعدشم میدونی که دوست خیلی تاثیر گذاره با یکی دوست شدم بعد 3 بار رل زدم/:
بعد با رامونا که دوست شدم دیدم پوبون میتونه منو خوشبخت کنه الانم با اون زندگی میکنم|:

به ابلفضل که من‌میزنمتتتتتتت با رهامممممم؟تو داری جلوی یه شیپر از ازدواج با رهام میگی(:
گاد کیل می فور اوررررررررر  عزعحب۷مهطهمققهخفیهجبف۷پس۷پعز۷عزع۸زجهبب۵۷ی۴خیفزعخزعم۷ز۷فی۷فیخ

دیگ پوبونو دارم نگران نباش اما امیر هم شوهرم