گفتگوی آزاد نسخه [۴۵۰]

[فرنودِ بن گیومرث]

من تنها خاطره بدی ک از جیش دارم فقط اینه که داداشم روم نشونه گیری کرد

واییییییییییییی.
من تا حالا کسی رو نشونه نگرفتم. وِیت. از یه نوع دیگه‌ش. چی؟ ها؟ هیچی. وقت خوابه.

[Mohlek]

هیچی لذت بخش تر از جیش کردن تو سر صف نبود واسم
انگار به خر تیتاب دادن
ولی خب بعدش جیشدونم داشت پاره میشد

[فرنودِ بن گیومرث]

هیچی لذت بخش تر از جیش کردن تو سر صف نبود واسم
انگار به خر تیتاب دادن
ولی خب بعدش جیشدونم داشت پاره میشد

جیش‌دون چیه؟

[*Aɴѕel*]

من تنها خاطره بدی ک از جیش دارم فقط اینه که داداشم روم نشونه گیری کرد

واییییییییییییی.
من تا حالا کسی رو نشونه نگرفتم. وِیت. از یه نوع دیگه‌ش. چی؟ ها؟ هیچی. وقت خوابه.

الله اکبر

[shghyegh]

خدایااااا بسه دیگهههه

[Mohlek]

هیچی لذت بخش تر از جیش کردن تو سر صف نبود واسم
انگار به خر تیتاب دادن
ولی خب بعدش جیشدونم داشت پاره میشد

جیش‌دون چیه؟

لباسشویی

[فرنودِ بن گیومرث]

واییییییییییییی.
من تا حالا کسی رو نشونه نگرفتم. وِیت. از یه نوع دیگه‌ش. چی؟ ها؟ هیچی. وقت خوابه.

الله اکبر

عه فهمیدی؟ باهوش.

[*Aɴѕel*]

هیچی لذت بخش تر از جیش کردن تو سر صف نبود واسم
انگار به خر تیتاب دادن
ولی خب بعدش جیشدونم داشت پاره میشد

جیش‌دون چیه؟

یه کیسه ای که جیش توشه

[shghyegh]

هیچی لذت بخش تر از جیش کردن تو سر صف نبود واسم
انگار به خر تیتاب دادن
ولی خب بعدش جیشدونم داشت پاره میشد

جیش‌دون چیه؟

مثانه را گویند

[Mohlek]

اون روزی که سر صف جیش کردم
مدیر با یه تبسم خاصی اومد جلو
یه خاک تو سرت کنن خاصی تو چشماش بود ...