امتیاز موضوع:
  • 52 رأی - میانگین امتیازات: 4.37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سه کلمه میگیم نفر بعدی باهاش جمله بسازه !!

من محمدم دوستمم حسین سوسکه انجمنهTongueTongueTongueBig GrinBig Grin

وای .چی شد.بیا


میــــگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
 سپاس شده توسط خانوم گل
آگهی
_وای اینجا چی شده؟؟؟؟
_هیچی بیا ببین محمد سوسک شده25r3025r30

من/ما/شما
dostdare hamishegiHeart
 سپاس شده توسط خانوم گل
خوبه خودت سوال می پرسی خودتم جوابشو میدی:4chs:


من بودن فایده نداره باید ما باشیم نظر شما چیهTongue

برو.بیا.نیا


میــــگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
 سپاس شده توسط خانوم گل
اینو بلد نیستمHuh
dostdare hamishegiHeart
 سپاس شده توسط خانوم گل
(17-03-2012، 6:54)hossein12 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
اینو بلد نیستمHuh

بوقققققققققققققققق حسین یک صفر به نفع منTongue


میــــگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
 سپاس شده توسط خانوم گل
باشه اینو بساز

شما/شما/شماBig Grin
dostdare hamishegiHeart
 سپاس شده توسط خانوم گل
شما چرا اینقدر خودتومیگیری چون شما نیستی تو هستی من شما هستمTongue
این.اون.من


میــــگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
 سپاس شده توسط خانوم گل
منو این محمد رفتیم اون پسره رو دیدم

خود/ خودمان/خودشان
dostdare hamishegiHeart
 سپاس شده توسط خانوم گل
بی سواد اون چی نوشتیUndecided

خومان چیه باز


میــــگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
 سپاس شده توسط خانوم گل
بگو بلد نیستم 1/1 ها ها ها
dostdare hamishegiHeart
 سپاس شده توسط خانوم گل


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان