10-07-2013، 22:25
مدت هاست نه به آمدن کسی دلخوشم نه از رفتن کسی دلگیرم. بی کسی هم عالمی دارد
|
×{♥ بُغـــض قَـَـلَــــم " نُسخـــه ی ســہ "♥ } × |
|||||||||||||||||||||||||||||
10-07-2013، 22:25
مدت هاست نه به آمدن کسی دلخوشم نه از رفتن کسی دلگیرم. بی کسی هم عالمی دارد
10-07-2013، 22:27
اينك ستاره اي بر اسمان شبم لبخند ميزند
من ميرفتم واو در راه در تمامي راه با من بود در تمامي كوچه پس كوچه هاي اين راه بي بازگشت تكرار شدني در لحظات عشق وسكوت ودلداده گي، تا شبكوره هاي اشتباه و نا امني، او بود انچه كه سبزوگرم وايمنم ميكرد. در ان نقطه هاي معصومانه يكي شدن كه دريچه ناگاه باز ميشدو من در وراي ان خودرا مي ديدم با ماه رقص كنان ودر ان لحظات با شكوهي كه قلبم ذوب ميشدو زير پايم مي چكيد و نواي ني در گوشهاي غريبانه ام مي نواخت وچشمانم سرشار از لذت چرخان ديدار مرا به ژرفناي ابديت ميدوخت، انجا،توبودي بيگانه اي اميخته با جان شيرينم اشناي قطره كوچك خداييم تودر تمام راه در تمامي اين راه بي بازگشت تكرار شدني از پشت غبار ماه نظاره ام ميكردي و من بي خبر از تو در كوچه پس كوچه هاي معصومانه تنهايي ام در چشمهاي عابران پير ديوانه وار تورا فرياد ميكردم وتو انجا بودي. --------------------------------------------------------------------------------
10-07-2013، 23:51
بآران که میبــــــآرد دِلــمـ برایَتــــــ تنگـــ ـ ـ میشوَدـــــ...×
راهـ میُفتــــم بدون چتـــــ×ـــــــر...!! مــــــ ـ ـ ن بُغض میکنـــــــم، آسمــــــ ـ ـ آن گِریـــــ×ـــــــه...×
11-07-2013، 10:02
برایم فرق نمیکند...
این شهر لعنتی چند ساختمان و خیابان و ماشین دارد... وقتی تو در این شهر نباشی من "برج زهرمارم"... --------------------------------------------------------------------------------
11-07-2013، 10:09
ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ... !؟
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﮯ ﮐﻨﻢ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻢ ... ﺑﻌﻀﮯ ﻫﺎ ... ﻫﻤﺎﻥ ﺑـــــﻌـــــــــﻀﮯ ﻫــ ـــ ـــﺎ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺧﯿﻠـــــــــــــﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ...
11-07-2013، 10:25
یکرنگ که باشی، زود چشمشان را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت، این روزها دوره ی رنگین کمان هاست
--------------------------------------------------------------------------------
11-07-2013، 10:32
سكوت خطرناك تر از "حرف هاى نیش دار" است !
بدون شك كسى كه "سكوت" میكند ، روزى حرفایش را سرنوشت به شما خواهد گفت …
11-07-2013، 10:39
سختی تنهایی را وقتی فهمیدم که دیدم
مترسک به کلاغ میگوید : هرچقدر دوست داری نوکم بزن ولی تنهایم نگذار . --------------------------------------------------------------------------------
11-07-2013، 10:41
ديـگـران مـي پـرسـنـد؛ بـيـداري؟
آري بـي"دار"م... چـرا کـه اگـر"دار"ي داشـتـم... يـا قـالـي زنـدگـي ام را مـي بـافـتـم... يـا زنـدگـي ام را بـه"دار"مـيـ آوِيـخـتـم. .. پــس بـــي "دار" بــــي "دار"م.. .!!
11-07-2013، 10:50
برای قرصهایم لالایی می خوانم تا به خواب روند و فراموش نکنند که، خواب آورند نه یاد آور
--------------------------------------------------------------------------------
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|