✘گُـفــتُــگـ ــ ـ ــوے آزآב نَُـ ـ ــســפֿِــﮧ ے چِـ ـ ـهـلُ یِـکــ✘

[Rzkhardar]

تلما پ خ بده

[black devil]

:|
*^_^*فرید اعلام کن من اینجام -_-

اوهوم اوهوم! =|

کسی ندا رو ندیده عایا؟ =\

پووووووف :|

[FARID.SHOMPET]

:|
*^_^*فرید اعلام کن من اینجام -_-

اوهوم اوهوم! =|

کسی ندا رو ندیده عایا؟ =\


پووووووف :|

---

چرا تا من میام تو هم میای!؟ چرا همیشه در پایان شب یا بامداد میای!؟ قاچاقی میای!؟

ندا!؟ رز!؟ چرا دیدمش. امروز همش انلاین بود.

[ЯØறдητ!c✘ G!гL]

یکی ساعت بده ...

[FARID.SHOMPET]

1 و بیست و پنج دقیقه

[black devil]

:|
*^_^*فرید اعلام کن من اینجام -_-

اوهوم اوهوم! =|

کسی ندا رو ندیده عایا؟ =\


پووووووف :|

---

چرا تا من میام تو هم میای!؟ چرا همیشه در پایان شب یا بامداد میای!؟ قاچاقی میای!؟

ندا!؟ رز!؟ چرا دیدمش. امروز همش انلاین بود.

=))))
پوووووف!
تا تو میایی من میام =| تا من میام اون کپک میره =| قضیه ی پیچیده ایه!
ما العان وقت کردیم گفتیم بهتان سر بزنیم -_-


='( دو روزه کتاب گرفتم (: همش 92 ):صفشو خوندم =((( خداااا !

راستی پدر ، دیروز گوشمو سوراخ کردم (:

[ЯØறдητ!c✘ G!гL]

منو پویا تا5 صبح دیروز اینجابودییم....
فکر نکنم دیگه بیاد آخه گفته بود..که12:30
اینجاست...
برم زنگ بزنم ببینم چرانیومده
منو سرکار گذاشته
شب خوش ...
خدافظ داداش فرید
به قول فری بدرود

[FARID.SHOMPET]

=))))

پوووووف!
تا تو میایی من میام =| تا من میام اون کپک میره =| قضیه ی پیچیده ایه!
ما العان وقت کردیم گفتیم بهتان سر بزنیم -_-


='( دو روزه کتاب گرفتم (: همش 92 ):صفشو خوندم =((( خداااا !

راستی پدر ، دیروز گوشمو سوراخ کردم (:

آره پیچیده شده.

نه تو مشکوک میزنی چون شبا آنلاین میشی فقط

خو رز شبا می خوابه مانند ما نیست که

رمانه!؟ اگر کتاب های منو می خواستی بخونی اندیشه کنم هر روز 10 برگ می تونستی بخونی و درک کنی . می دونی که چی می خونم.:cool:
(بهم نگو پدر. خوشم نمیاد و احساس پیری میکنم)
اوخی! تاکنون سوراخ نکرده بودی نازنین!؟ مگه موچولویی؟!

[black devil]

:|
کتاب ملکه ویکتوریا!
(: قربونش برم ! مثه خودمه -_-
اهم اهم! از خودت تریف نکن ! به خاطر پاری جوون موندی -_- خانومت خوب بوده -_-
:| دخترا اولی کی به دنیا میان گوششونو سوراخ میکننا! =| من دوباره یکی دیگه رفتم سوراخ کردم (: قربونم برم !

امروز از کلاس داشتم بر میگشتم با خوشحالی تمام رفتم تو مغازه واسه داداشیم لباس بخرم!
[ منم که مهربون (: ]
یه بلوزو شلوار انتخاب کردم ، کارتو دادم به مغازه دار که حساب کنه! یهو گف موجودی نداره =|
گفتم هاع!!
برو با عمت شوخی کن! =\
داغون شدم اون لحظه!
اومدم خونه دوباره با ددی محترم رفتم لباسو خریدم (:
حالا هر چی فک میکنم نمیفهمم این پول کجا رفته! :|
جاتون خالی ((((:

[FARID.SHOMPET]

اوهوک چه کلاسی می ذاره واسه ما

منو یاد پاری ننداز که دلم براش تنگه چند روزه هیچ گفتگویی باهاش نداشتم

آره سوراخ میکنن ولی خو یکم جا خوردم به سبب یه سوراخ کردن گوش توی این سن ذوق زده شدی

چه خواهر خوبی حسودیم شد

جامون خالی