امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاعره (نسخه دوم)

[ltr]یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم[/ltr]

[ltr]تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم[/ltr]
 سپاس شده توسط فاطمه 1234
آگهی
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر.. سرمکش تا نکشدسر به فلک فریادم
 سپاس شده توسط فاطمه 1234
من مانده ام مهجور از او دیوانه و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
 سپاس شده توسط فاطمه1234
دیمی شد و گفتم صنما عهد بجای آر

گفتا غلتی خواجه در این عهد وفا نیست
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او..........زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند Big Grin
دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
 سپاس شده توسط فاطمه1234
آگهی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس
مشاعره (نسخه دوم) 180
 سپاس شده توسط فاطمه1234
ساقیا امشب که مستم لطف کن خونم بریز
ورنه چون فردا شود رنج خمارم می کشد
 سپاس شده توسط فاطمه1234
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست..............مست از می و می خواران وز نرگس مستش مست Big Grin
ترسم آن سیمین بدن باشد در آغوش رقیب
دیده ام تقویم را امشب قمر در عقرب است...
 سپاس شده توسط فاطمه1234


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان