18-11-2015، 21:41
توصیه این نویسنده به جوانها درباره عشق
تاکنون 800 میلیون نسخه از کتابها و رمانهایش در آمریکا و کشورهای دیگر انگلیسیزبان فروش رفته و هر سال هم چند کتاب از این نویسنده چاپ میشود؛ او از نوشتن خسته نمیشود.
چرا دانیل استیل پرطرفدار است؟
کتابهایش به 28 زبان ترجمه شدهاند و فیلمهایی که از کتابهایش الهام گرفته شدهاند، جایزههای فراوانی گرفتهاند. شاید این نویسنده به قول منتقدان داستانهایش سطحی و آبکی باشد ولی او را میتوان ملکه داستاننویسی رمانتیک آمریکا خطاب کرد. اکثر فیلمهای عاشقانهای که در هالیوود ساخته میشوند به نوعی از داستانهای این نویسنده الهام گرفته میشود. «دانیله فرناندز شوئلین دومینک استیل» مشهور به دانیل استیل سالهاست که نامش در لیست پرفروشهای آمازون بر سر زبانهاست.
گفته های این نویسنده را می خوانید:
چرا نویسندهای مثل استیل پرطرفدار است؟
**در پاسخ به این سوال که چرا دانیل استیل نویسندهای پرطرفدار در آمریکا و سایر کشورها به شمار میرود، باید به نکاتی چند اشاره کرد. استیل تحصیلاتش را در نیویورک و اروپا دنبال کرد و زمانی که 20 سال داشت، نخستین رمانش را نوشت. این رمان توانست در فهرست پرفروشهای آمریکا رتبه چهارم را از آن نویسنده کند؛ اتفاقی که برای کمتر نویسندهای روی میدهد. شاید نتوان نویسندهای را در آمریکا یافت که مدارج شهرت و ثروت را چون استیل، یکشبه طی کرده باشد. آنچه اما استیل روی آن دست میگذارد، احساسات است.
همان نقطهضعف همیشگی بشر که آدم شرقی و غربی سرش نمیشود. ادبیات عامهپسند از ابزارهای گوناگونی استفاده میکند همانند ایجاد شوق در جوانان، پندهای اخلاقی، نثری ساده و بدون چم و خم و البته قالبی عامهپسند. چنین ابزارهایی است که داستانپردازان این ژانر با بهره جستن از آن، تیراژهایی افسانهای را برای کتابهای خود به همراه میآورند. استیل نیز از این قاعده مستثنا نیست.
شما در کتابهای اخیرتان از درد و رنج بچهها میگویید. از دردهایی که اطرافیان برای بچهها هدیه میآورند، فکر میکنید چه استنباطی از این نوع نگرش میشود؟
**امیدوارم در گام اول همه مردم بتوانند پسر مرا درک کنند. من بسیاری از شخصیتها را بر مبنای رفتار او مینویسم و او قهرمان داستانهای من است. هر وقت دردی را در چهرهاش میدیدم، به عنوان یک مادر ناراحت میشدم. من دوست ندارم داستانهایم بستر درد باشند اما بدم نمیآید مردم مفهوم اندوه را بیشتر درک کنند.
و این یعنی خلق یک «درام»؟
**مطمئن نیستم، اصولی را که در داستانهایم به کار میبرم منطبق بر اصول یک درام باشد، ولی در زندگی شخصیام گاهی از همین موارد ساده به عشق میرسم.
در پاسخ به این سوال که چرا دانیل استیل نویسندهای پرطرفدار در آمریکا و سایر کشورها به شمار میرود، باید به نکاتی چند اشاره کرد. استیل تحصیلاتش را در نیویورک و اروپا دنبال کرد و زمانی که 20 سال داشت، نخستین رمانش را نوشت. این رمان توانست در فهرست پرفروشهای آمریکا رتبه چهارم را از آن نویسنده کند؛ اتفاقی که برای کمتر نویسندهای روی میدهد
در آمریکا مردم صدای برخاسته از داستانهای شما را غمگینکننده میدانند. عدهای هم داستانهایتان را سطحی و عاری از معیارهای داستاننویسی توصیف میکنند. نظر خودتان در این باره چیست؟
**من هیچ وقت از داستانهایم، آن طور که شما حرف میزنید، حرفی نمیزنم. شخصیت داستانهای من کاملا متفاوت هستند و اگر در این رهگذر، اتفاقی هم میافتد، حتی اگر در بستر غم و اندوه باشد، اشکالی ندارد. اما اگر این طور که میگویید داستانهایم سطحی است، چرا تیراژ کتابهایم قابل قبول است و اصولا چرا من با ناشران بزرگی کار میکنم؟ من دلیل حرفهای شما را نمیدانم اما معتقدم بچهها باید تمام واکنشهای جامعه را در قبال زندگی حس کنند. من هر آنچه را که حس میکنم، مینویسم!
اگر حس شما اشتباه باشد آن وقت...؟
**حرفی ندارم.
علاقه شما به نقاشی هم جالب است. در این مورد هم باز معتقدم نقاشیهای شما حرفهای نیست.آیا الزامی برای پرداختن به این هنر حس میکنید؟
**همان طور که در مراسم افتتاح گالریام در سان فرانسیسکو گفتم، نقاشی را به عنوان هنری تفریحی دنبال میکنم. پس دلیلی نمیبینم توضیحی برای احساسم داشته باشم، احساسی که با رنگ و بوم به مخاطب هدیه میشود.
باز هم برگردیم به داستانهایتان؛ جایی که شما با خلق شخصیت «نیک»، فقط در پی اعلام موجودیت غم و درد هستید و تغییری چشمگیر نسبت به داستانهای اولیه خود دارید.
**شخصیت «نیک» کاملا منعطف است ولی من میبینم که منتقدان زیادی از چنین فردی ایراد میگیرند. چرا که او در بلندمدت میتواند بر دردهایش فائق آید و به عشقش برسد. این اشکال داستان من نیست!
اما تمام داستانهای شما همین طور به پایان میرسد.
**من فکر میکنم اشکال از دید شماست. نویسندگان مورد علاقه خود من اگر امروز در آمریکا ظهور میکردند شاید نمیتوانستند اذهان جوانان را با خود همسو کنند. باید جایی هم برای ادبیات سرگرمکننده در نظر گرفت.
اگر قرار باشد شما از دوران جوانی خود نتیجه بگیرید، کدام بخشها برایتان عبرتآمیز بود؟
**هرگز زندگی را پس نزنید. به خودتان کمک کنید تا بهترینها را به دست آورید. تلاش کنید عاشق شوید، عشق را پیش خود نگه دارید و به دنبال پاسخهای واقعی باشید و عشق، عشق، عشق، عشق. به حرف دیگران گوش ندهید و تنها به ندای قلبتان گوش کنید. اینها تجربیات من هستند.
چطور داستانهای شما میتواند در کشوری دیگر با فرهنگی متفاوت، خوانده شود. آیا این نشان از قدرت ادبیات است در پشت سر گذاشتن مرزهای فرهنگی و سیاسی؟
**اطلاعات؛ تنها با داشتن اطلاعات از جامعه خود و اینکه شما به عنوان یک مخاطب چه برداشتی از زندگی دارید میتوانید به زندگی ادامه دهید. حال باید دید اطلاعاتتان درباره داستانهای من چقدر است، آیا میتوانید مخاطب داستانهای من باشید یا نه.
هنوز هم به کلکسیون ماشینهای کلاسیک علاقه دارید؟
**بله. البته من چند تا ماشین کلاسیک بیشتر ندارم. ولی مجموعه ماهیها و گلهای خشک شدهام را بیشتر دوست دارم.
منبع: کتاب هفته نگاه
تاکنون 800 میلیون نسخه از کتابها و رمانهایش در آمریکا و کشورهای دیگر انگلیسیزبان فروش رفته و هر سال هم چند کتاب از این نویسنده چاپ میشود؛ او از نوشتن خسته نمیشود.
چرا دانیل استیل پرطرفدار است؟
کتابهایش به 28 زبان ترجمه شدهاند و فیلمهایی که از کتابهایش الهام گرفته شدهاند، جایزههای فراوانی گرفتهاند. شاید این نویسنده به قول منتقدان داستانهایش سطحی و آبکی باشد ولی او را میتوان ملکه داستاننویسی رمانتیک آمریکا خطاب کرد. اکثر فیلمهای عاشقانهای که در هالیوود ساخته میشوند به نوعی از داستانهای این نویسنده الهام گرفته میشود. «دانیله فرناندز شوئلین دومینک استیل» مشهور به دانیل استیل سالهاست که نامش در لیست پرفروشهای آمازون بر سر زبانهاست.
گفته های این نویسنده را می خوانید:
چرا نویسندهای مثل استیل پرطرفدار است؟
**در پاسخ به این سوال که چرا دانیل استیل نویسندهای پرطرفدار در آمریکا و سایر کشورها به شمار میرود، باید به نکاتی چند اشاره کرد. استیل تحصیلاتش را در نیویورک و اروپا دنبال کرد و زمانی که 20 سال داشت، نخستین رمانش را نوشت. این رمان توانست در فهرست پرفروشهای آمریکا رتبه چهارم را از آن نویسنده کند؛ اتفاقی که برای کمتر نویسندهای روی میدهد. شاید نتوان نویسندهای را در آمریکا یافت که مدارج شهرت و ثروت را چون استیل، یکشبه طی کرده باشد. آنچه اما استیل روی آن دست میگذارد، احساسات است.
همان نقطهضعف همیشگی بشر که آدم شرقی و غربی سرش نمیشود. ادبیات عامهپسند از ابزارهای گوناگونی استفاده میکند همانند ایجاد شوق در جوانان، پندهای اخلاقی، نثری ساده و بدون چم و خم و البته قالبی عامهپسند. چنین ابزارهایی است که داستانپردازان این ژانر با بهره جستن از آن، تیراژهایی افسانهای را برای کتابهای خود به همراه میآورند. استیل نیز از این قاعده مستثنا نیست.
شما در کتابهای اخیرتان از درد و رنج بچهها میگویید. از دردهایی که اطرافیان برای بچهها هدیه میآورند، فکر میکنید چه استنباطی از این نوع نگرش میشود؟
**امیدوارم در گام اول همه مردم بتوانند پسر مرا درک کنند. من بسیاری از شخصیتها را بر مبنای رفتار او مینویسم و او قهرمان داستانهای من است. هر وقت دردی را در چهرهاش میدیدم، به عنوان یک مادر ناراحت میشدم. من دوست ندارم داستانهایم بستر درد باشند اما بدم نمیآید مردم مفهوم اندوه را بیشتر درک کنند.
و این یعنی خلق یک «درام»؟
**مطمئن نیستم، اصولی را که در داستانهایم به کار میبرم منطبق بر اصول یک درام باشد، ولی در زندگی شخصیام گاهی از همین موارد ساده به عشق میرسم.
در پاسخ به این سوال که چرا دانیل استیل نویسندهای پرطرفدار در آمریکا و سایر کشورها به شمار میرود، باید به نکاتی چند اشاره کرد. استیل تحصیلاتش را در نیویورک و اروپا دنبال کرد و زمانی که 20 سال داشت، نخستین رمانش را نوشت. این رمان توانست در فهرست پرفروشهای آمریکا رتبه چهارم را از آن نویسنده کند؛ اتفاقی که برای کمتر نویسندهای روی میدهد
در آمریکا مردم صدای برخاسته از داستانهای شما را غمگینکننده میدانند. عدهای هم داستانهایتان را سطحی و عاری از معیارهای داستاننویسی توصیف میکنند. نظر خودتان در این باره چیست؟
**من هیچ وقت از داستانهایم، آن طور که شما حرف میزنید، حرفی نمیزنم. شخصیت داستانهای من کاملا متفاوت هستند و اگر در این رهگذر، اتفاقی هم میافتد، حتی اگر در بستر غم و اندوه باشد، اشکالی ندارد. اما اگر این طور که میگویید داستانهایم سطحی است، چرا تیراژ کتابهایم قابل قبول است و اصولا چرا من با ناشران بزرگی کار میکنم؟ من دلیل حرفهای شما را نمیدانم اما معتقدم بچهها باید تمام واکنشهای جامعه را در قبال زندگی حس کنند. من هر آنچه را که حس میکنم، مینویسم!
اگر حس شما اشتباه باشد آن وقت...؟
**حرفی ندارم.
علاقه شما به نقاشی هم جالب است. در این مورد هم باز معتقدم نقاشیهای شما حرفهای نیست.آیا الزامی برای پرداختن به این هنر حس میکنید؟
**همان طور که در مراسم افتتاح گالریام در سان فرانسیسکو گفتم، نقاشی را به عنوان هنری تفریحی دنبال میکنم. پس دلیلی نمیبینم توضیحی برای احساسم داشته باشم، احساسی که با رنگ و بوم به مخاطب هدیه میشود.
باز هم برگردیم به داستانهایتان؛ جایی که شما با خلق شخصیت «نیک»، فقط در پی اعلام موجودیت غم و درد هستید و تغییری چشمگیر نسبت به داستانهای اولیه خود دارید.
**شخصیت «نیک» کاملا منعطف است ولی من میبینم که منتقدان زیادی از چنین فردی ایراد میگیرند. چرا که او در بلندمدت میتواند بر دردهایش فائق آید و به عشقش برسد. این اشکال داستان من نیست!
اما تمام داستانهای شما همین طور به پایان میرسد.
**من فکر میکنم اشکال از دید شماست. نویسندگان مورد علاقه خود من اگر امروز در آمریکا ظهور میکردند شاید نمیتوانستند اذهان جوانان را با خود همسو کنند. باید جایی هم برای ادبیات سرگرمکننده در نظر گرفت.
اگر قرار باشد شما از دوران جوانی خود نتیجه بگیرید، کدام بخشها برایتان عبرتآمیز بود؟
**هرگز زندگی را پس نزنید. به خودتان کمک کنید تا بهترینها را به دست آورید. تلاش کنید عاشق شوید، عشق را پیش خود نگه دارید و به دنبال پاسخهای واقعی باشید و عشق، عشق، عشق، عشق. به حرف دیگران گوش ندهید و تنها به ندای قلبتان گوش کنید. اینها تجربیات من هستند.
چطور داستانهای شما میتواند در کشوری دیگر با فرهنگی متفاوت، خوانده شود. آیا این نشان از قدرت ادبیات است در پشت سر گذاشتن مرزهای فرهنگی و سیاسی؟
**اطلاعات؛ تنها با داشتن اطلاعات از جامعه خود و اینکه شما به عنوان یک مخاطب چه برداشتی از زندگی دارید میتوانید به زندگی ادامه دهید. حال باید دید اطلاعاتتان درباره داستانهای من چقدر است، آیا میتوانید مخاطب داستانهای من باشید یا نه.
هنوز هم به کلکسیون ماشینهای کلاسیک علاقه دارید؟
**بله. البته من چند تا ماشین کلاسیک بیشتر ندارم. ولی مجموعه ماهیها و گلهای خشک شدهام را بیشتر دوست دارم.
منبع: کتاب هفته نگاه