مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[Ɗєя_Mσηɗ]

این شب مهتابی ام را با تو قسمت می کنم
تا سحر بی خوابی ام را با تو قسمت می کنم

[☆єℓαнєн✮]

اي شب از روياي تو رنگين شده         سينه ام از غم تو سنگين شده

[sober]

هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان

[Ɗєя_Mσηɗ]

نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته

[☆єℓαнєн✮]

هر شبي گويم که فردا ترک اين سودا کنم     باز چون فردا شود امروز را فردا کنم

[Ɗєя_Mσηɗ]

من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم..

[-atena-]

می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد

[Ɗєя_Mσηɗ]

درد تاریکیست دردِ خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها..

[-atena-]

ای آفتاب آهسته تر بر بام قصرش زن قدم
ترسم صدای سایه ات خوابست بیدارش کند

[Ɗєя_Mσηɗ]

در هجوم ظلمت تردید ها..
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر ‚ جز درد خوشبختیم نیست