ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
چند تا از اونا اومدن بازو هامو گرفتن و بردنم به یه سلول چند ساعت بعد اومدن...
ادامه بده
ارسالها: 278
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 286
سپاس شده 1755 بار در 299 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اومدن یه آزمایش روم کردند ، ترسم از این آزمایشات بیشتر شده بود بعد دیدم با یه آمپول خونم رو گرفتن و توی یه محلول ریختن و در آزمایشگاه رو بستنو رفتن ، خیلی آزمایشگاشون بزرگ بود من هم دست و پام بسته بود دوست داشتم اون ها رو تعقیب کنم ولی اول باید دست و پام رو آزاد میکردم که یه دفعه یک اصلحه ای که از اون پلیس روسیه ای گررفته بودم رو کنارم دیدم با یه سختی اون اصلحه رو در دستم گرفتم اول قفل دست راستمو زدم بعد چپ و بعد پاهام رو از اینکه فضایی ها به تیر های من شک نکرده بودن خوشحال بودم خوب حالا باید میرفتم ببینم که اون محلول رو میخوان چکار کنند اصلحه رو برداشتم ولی اصلحه بدردم نمیخورد چون همه ور لیزر و دوربین بود یعنی اینکه من باید جوری میرفتم که به لیزر ها برخورد نکنم و زیر دید دوربین ها نباشم...
ادامه بده...
ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
02-09-2011، 12:49
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-09-2011، 12:50، توسط bardia001.)
وقتی نزدیک جایی که میخواستن ازمایش کنن شدم یکی از فضایی هارو دیدم نمیدونستم چیکار کنم بعد یاد اسلحه افتادم اسلحه رو برداشتم و یک گلوله
حرومش کردم
ادامه بده...
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 10
سپاس شده 218 بار در 63 ارسال
حالت من: هیچ کدام
شانس اوردم کسی صدای شلیک رونشنید باترس ولرز سی دی رواز جیب ادم فضایی دراوردم وبه سرعت به طرف کامپیوترته ازمایشگاه رفتم.روشن بود سی دی روداخل کامپیوترگذاشتم .امانمیدونستم چی نوشته خیلی ناامیدشده بودم.یکدفعه یادم به دکترصادقی افتاداون درموردادم فضایی تحقیق میکرد سی دی روبرداشتمو به طرف در رفتم...........................
ادامه بدهید.........................
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam
va nadani ke be man migoyad:
garche shab tarik ast
del ghavi dar,
ke sahar nazdik ast
ارسالها: 278
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 286
سپاس شده 1755 بار در 299 ارسال
حالت من: هیچ کدام
03-09-2011، 10:00
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-09-2011، 10:07، توسط mehrani.)
(خیلی سختش کردین اونجور که تو ذهنم بود دیگه نمیخوره دوستان!)
پست بعدی من میدم یکی! ادامه بده پست گیرل بیست رو...
و یه چیزی اگه دارید ادامه داستان رو مینویسید خودتون یه راه واسش بذارید که نفر بعدی بتونه توضیح بده و خیلی سخت نشه.
ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بعد یادم افتاد این دکتر ایرانه رفتم دوباره سی دی رو گذاشتم و فهمیدم با خط انگلیسی خرچنگ قورباغه نوشته شده فهمیدم اول میخوان اروپا رو بگیرن بعد اسیا بعد استرالیا بعد امریکا
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 10
سپاس شده 218 بار در 63 ارسال
حالت من: هیچ کدام
bayad kari mikardam.intori ke nemishod iraniya sareshon bere vataneshon nemire.hamintor dashtam fekr mikardam ke sedaii shenidam.ba sorat ghayem shodam poshte dar hamin ke varede otagh shod zadam to saresho dar raftam
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam
va nadani ke be man migoyad:
garche shab tarik ast
del ghavi dar,
ke sahar nazdik ast
ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
میخواستم یه راهی برای بیرون رفتن پیدا کنم که...
ادامه بده...