امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 3.4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندگي نامه اشخاص مهم ايران و جهان

#5
و در آزمون ورودي دانشگاه ردشد
درسال 1895 در سن 17 سالگي،انيشتن كه قطعا يكي از بزرگترين نوابغي است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودي دانشگاه فدرال پلي تكنيك سوييس رد شد.
در واقع او بخش علوم ورياضيات را پشت سر گذاشت ولي در بخش هاي باقيمانده، مثل تاريخ و جغرافي رد شد.وقتي كه بعدها از او در اين رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بي نهايت كسل كننده بودند، و او تمايلي براي پاسخ دادن به اين سوالات را در خود آحساس نمي كرد.

علاقه اي به پوشيدن جوراب نداشت :
انيشتن در سنين جواني يافته بود كه شصت پا باعث ايجاد سوراخ در جوراب مي شود.سپس تصميم گرفت كه ديگر جوراب به پا نكند و اين عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر اين او هرگز براي خوشايند و عدم خوشايند ديگران لباس نمي پوشيد، او عقيده داشت يا مردم اورا مي شناسند و يا نمي شناسند.پس اين مورد قبول واقع شدن[آن هم از روي پوشش] چه اهميتي ميتواند داشته باشد؟




او فقط يكبار رانندگي كرد :
انيشتن براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه، از راننده مورد اطمينان اش كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين اورا هدايت مي كرد، بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان،شنوندگان حضور داشت.
انيشتن، سخنراني مخصوص به خود را انجام مي داد و بيشتر اوقات راننده اش، بطور دقيقي آنها را حفظ مي كرد.
يك روز انيشتن در حالي كه در راه دانشگاه بود، باصداي بلند در ماشين پرسيد:چه كسي احساس خستگي مي كند؟
راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتن سخنراني كند،سپس انيشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصي نبود.انيشتن تنها در يك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهي كه وقتي براي سخنراني داشت، كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانست او را از راننده اصلي تمييز دهد.
او قبول كرد، اماكمي ترديد در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از راننده اش پرسيده شود، او چه پاسخي خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنراني به نحوي عالي انجام شد، ولي تصور انيشتن درست از آب در آمد.دانشجويان در پايان سخنراني انيتشن جعلي شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.
در اين حين راننده باهوش گفت "سوالات بقدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ گويد"سپس انيشتن از ميان حضار برخواست وبه راحتي به سوالات پاسخ داد،به حدي كه باعث شگفتي حضار شد.

الهام گر او يك قطب نما بود :
انيشتن در سنين نوجواني يك قطب نمابه عنوان هديه تولد از پدرش دريافت كرده بود.
وقتي كه او طرز كار قطب نما را مشاهده مي نمود، سعي مي كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام اين كار بسيار شگفت زده شد.بنابر اين تصميم گرفت علت نيروهاي مختلف در طبيعت را درك كند .




راز نهفته در نبوغ او :
بعد از مرگ انيشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروي براي تحقيقات برداشته شد.
اما اينكار بصورت غير قانوني انجام شد.بعدها پسر انيشتن به او اجازه تحقيقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروي تكه هايي از مغز انيشتن را براي دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از اين مطالعات دريافت مي شود كه مغز انيشتن در مقايسه با ميانگين متوسط انسانها،مقدار بسيار زيادي سلولهاي گليال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنين مغز انيشتن مقدار كمي چين خوردگي حقيقي موسوم به شيار سيلويوس داشته، كه اين مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهاي عصبي را بايكديگر فراهم مي سازد.
علاوه بر اينها مغز او داراي تراكم و چگالي زيادي بوده است و همينطور قطعه آهيانه پاييني داراي توانايي همكاري بيشتر با بخش تجزيه و تحليل رياضيات است.

____________________________________________________________
Idea با تشكر\mo@mmadHeart
شرح زندگي نامه حكيم ابوالقاسم فردوسي


استاد بزرگ بي بديل ، حكيم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسي طوسي، حماسه سراي بزرگ ايران و يكي از شاعران مشهور عالم و ستاره در خشنده آسمان ادب فارسي و از مفاخر نامبردار ملت ايرانست كه به علت همين عظمت مقام و مرتبت ، سرگذش مانند ديگر بزرگان دنياي قديم با افسانه و روايات مختلف در آميخته است.






? ?










استاد بزرگ بي بديل ، حكيم ابوالقاسم منصور بن حسن فردوسي طوسي، حماسه سراي بزرگ ايران و يكي از شاعران مشهور عالم و ستاره در خشنده آسمان ادب فارسي و از مفاخر نامبردار ملت ايرانست كه به علت همين عظمت مقام و مرتبت ، سرگذش مانند ديگر بزرگان دنياي قديم با افسانه و روايات مختلف در آميخته است. مولد او قريه باژ از قراء ناحيه طابران (يا: طبران) طوس بود، يعني همانجا كه امروز آرامگاه اوست، و او در آن دِه در حدود سال ??? – ??? هجري، در خانواده اي از طبقه دهقانان چشم به جهان هستي گشود.چنان كه مي دانيم "دهقانان" يك طبقه از مالكان بودند كه در دوره ي ساسانيان (و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامي) در ايران زندگي مي كردند و يكي از طبقات اجتماعي فاصل ميان طبقه كشاورزان و اشراف درجه اول را تشكيل مي دادند و صاحب نوعي "اشرافيت ارضي" بودند . زندگاني آنان در كاخهايي كه در اراضي خود داشتند مي گذشت . آنها به وسيله ي "روستاييان" از آن اراضي بهره برداري مي نمودند و در جمع آوري ماليات اراضي با دولت ساساني و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همكاري داشتند و حدودا تا زمان حمله مغول به تدريج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضييقات گوناگون از بين رفتند. اينان در حفظ نژاد و نسب و تاريخ و رعايت آداب و رسوم ملي، تعصب و سختگيري خاص مي كردند و به همين سبب است كه هر وقت در دورهي اسلامي كسي را "دهقان نژاد" مي دانستند مقصود صحت نژاد ايراني او بود و نيز به همين دليل است كه در متون فارسي قرون پيش از مغول "دهقان" به معني ايراني و مقابل "ترك" و "تازي" نيز استعمال مي شده است .فردوسي به خاطر تعلق به اين طبقه از جامعه، از تاريخ ايران وسرگذشت نياكان خويش آگاهي داشت، به ايران عشق مي ورزيد، به ذكر افتخارات ملي علاقه داشت. وي از خانداني صاحب مكنت و ضياع و عقار بود و به قول نظامي عروضي صاحب چهار مقاله، در ديه باژ «شوكتي تمام داشت و به دخل آن ضياع از امثال خود بي نياز بود» . ولي اين بي نيازي پايدار نماند ؛ زيرا او همه سودهاي مادي خود را به كناري نهاد و وقتي تاريخ ميهن خود و افتخارات گذشته آن را در خطر نيستي و فراموشي يافت زندگي خود را به احياء تاريخ گذشته مصروف داشت و از بلاغت و فصاحت معجزه آساي خود در اين راه ياري گرفت . از تهيدستي نينديشيد، سي سال رنج برد، و به هيچ روي، حتي در مرگ پسرش، از ادامه كار باز نايستاد، تا شاهنامه را با همه ي رونق و شكوه و جلالش، جاودانه براي ايراني كه مي خواست جاودان باشد، باقي مي گذارد «كه رحمت بر آن تربت پاك باد»فردوسي ظاهراً در ابتداي قتل دقيقي (حدود ??? ??? ه) به نظم داستانهاي منفردي از ميان داستانهاي قديم ايراني سرگرم بود، مثل داستان "بيژن و گرازان"، كه بعدها آنها را در شاهنامه ي خود گنجانيد و گويا اين كار را حتي در حين نظم شاهنامه ابومنصوري يا بعد از آن نيز ادامه مي داد و داستانهاي منفرد ديگري را مانند اخبار رستم، داستان رستم و سهراب، داستان اكوان ديو، داستانهاي مأخوذ از سرگذشت بهرام گور، جداگانه به نظم در مي آورد . اما تاريخ نظم اين داستانها مشخص نيست و تنها بعضي از آنها داراي تاريخ نسبتا روشن و آشكاري است. مثل داستان سياوش كه در حدود سال ??? ه. سروده شده و نظم داستان نخجير كردن رستم با پهلوانان در شكارگاه افراسياب كه در ??? شروع شد. آغاز نظم شاهنامه: اما نظم شاهنامه، يعني شاهنامه اي كه در سال ??? هجري به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق سپهسالار خراسان فراهم آمده بود، دنباله ي اقدام دقيقي شاعرست در همين مورد. دقيقي بعد از سال ??? كه سال جلوس نوح بن منصور ساماني بود، به امر او شروع به نظم شاهنامه ابومنصور كرد ولي هنوز بيش از هزار بيت آن را به نظم در نياورده بود كه به دست بنده اي كشته شد. بعد از شهرت كار دقيقي در دهه ي دوم از نيمه ي دوم قرن چهارم و رسيدن آوازه ي آن و نسخه اي از نظم او به فردوسي، استاد طوس بر آن شد كه كار شاعر جوان دربار ساماني را به پايان برد. ولي مأخذي را كه دقيقي در دست داشت مالك نبود و مي بايست چندي در جست و جوي آن بگذراند . بر حسب اتفاق يكي از دوستان او در اين كار وي را ياري كرد و نسخه اي از شاهنامه منثور ابومنصوري را بدو داد و فردوسي از آن هنگام به نظم شاهنامه دست يازيد، بدين قصد كه كتاب مدون و مرتبي از داستانها و تاريخ كهن ترتيب دهد. تاريخ اين واقعه ، يعني شروع به نظم شاهنامه ، صريحاً معلوم نيست ولي با استفاده از قرائن متعددي كه از شاهنامه مستفاد مي گردد و با انطباق آنها بر وقايع تاريخي، مي توان آغاز نظم شاهنامه ابومنصوري را به وسيله استاد طوس سال ??? – ??? هجري معلوم كرد.اين كار بزرگ، خلاف آنچه تذكره نويسان و افسانه سازان جعل كرده اند، به امر هيچ يك از سلاطين، خواه ساماني و خواه غزنوي، انجام نگرفت بلكه استاد طوس به صرافت طبع، بدين مجاهدت عظيم دست زد و در آغاز كار فقط از ياوري دوستان خود و يكي از مقتدرين ايراني نژاد محلي در طوس بهره مند شد كه نمي دانيم كه بود ، ولي چنانكه فردوسي خود مي گويد او ديري نماند و بعد از او مردي ديگر، هم از متمكنان و بزرگان محلي طوس، به نام "حيي" يا "حسين" بن قتيبه ، شاعر را زيربال رعايت گرفت و درامور مادي، حتي پرداخت خراج سالانه، ياوري نمود، و مردي ديگر به نام "علي ديلمي" هم در اين گونه ياوريها شركت داشت. اما اينان همه از ياوران و دوستان و بزرگان محلي طوس يا ناحيه طابران بودند و هيچ يك پادشاه و سلطان نام آوري نبودند. تذكره نويسان در شرح حال فردوسي نوشته اند كه او به تشويق سلطان محمود به نظم شاهنامه پرداخت . علت اين اشتباه آن است كه نام محمود در نسخه موجود شاهنامه، كه دومين نسخه شاهنامه فردوسي است، توسط خود شاعر گنجانيده شد و نسخه اول شاهنامه ( كه منحصر بود به منظوم ساختن متن شاهنامه ابومنصوري ) ، موقعي آغاز شده بود كه هنوز ?? سال از عمر دولت ساماني باقي بود و اگر فردوسي تقديم منظومه خود را به پادشاهي لازم مي شمرد ناگزير به درگاه آل سامان، كه خريدار اين گونه آثار بودند، روي مي نمود نه به درگاه سلطاني كه هنوز روي كار نيامده بود. محمود تركزاد غزنوي نه تنها در ايجاد شاهنامه استاد طوس تأثيري نداشت بلكه قصد قتل گوينده آن، به گناه دوست داشتن نژاد ايراني و اعتقاد به تشيع، را داشت .اتمام اولين نسخه شاهنامه: گفتيم كه فردوسي، مدتي پيش از به دست آوردن نسخه ي شاهنامه منثور ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسي، در دوران جواني و پيش از چهل سالگي، سرگرم نظم بعضي از داستانهاي قهرماني بود و بنا بر شرحي كه گذشت در حدود سال ??? ??? هجري نسخه شاهنامه منثور ابومنصوري را به ياري يكي از دوستان طوسي خود به دست آورد و به نظم آن همت گماشت، و پس از سيزده يا چهارده سال، در سال ??? يعني ده سال پيش از آشنايي بادربار محمود غزنوي، آن را به پايان رسانيد. تاريخ مذكور درپاره اي از نسخ قديمي شاهنامه ديده مي شود.

در ترجمه اي كه فتح بن علي بنداري اصفهاني به حدود سال ??? – ??? از شاهنامه به عربي ترتيب داد، باز تاريخ ختم شاهنامه سال ??? است.

به مـاه سفنـدار مـذ روز اَرد

سـرآمــد كنـون قصــه يـزد گــرد

بنـام جهـان داور كـرد گار

زهجرت سه صدسال وهشتاد و چار

مقايسه ترجمه البنداري با شاهنامه معمول ، اين نكته را بر ما روشن مي كند كه بسياري از مطالب موجود در شاهنامه هاي متداول در آن ترجمه موجود نيست . از اينجا دريافت مي شود كه نسخه مورد استفاده البنداري كوتاه تر و مختصرتر بود.



________________________________________________________________
با تشكر\mo@mmadHeartSmile
 ڪاش یادمان بماند۰ ۰
 باشڪستن دلـ❤️ـ دیگران                ماخوشبخت ترنمےشویم !!!
 ڪاش بدانیم۰ ۰ ۰                             اگردلیل اشڪ ڪسے شویم 
دیگربا اوطرف نیستیم با خداے او طرفیم۰ ۰
پاسخ
 سپاس شده توسط SABER ، coralin ، 1939 ، Şilēຖt Ş¢rēค๓ ، hany1380


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: زندگي نامه اشخاص مهم ايران و جهان - mo@mmad - 20-05-2011، 17:40

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اولین حلقه ازدواج به دست کرده در جهان... .. . !!
  احمدشاه درانی| |سفر نامه
  عصر برنز:پیشرفت تاریخ جهان
  تاريخ تمبر در ايران
  نامه امام موسی‌صدر به شاهزاده آل‌سعود
  فرمان شاه عباس دوم به پادشاه لهستان/ تصویر نامه
  تصاویر/ عکس‌هایی که جهان را تکان داده‌اند
  تاریخچه کاغذ در ایران و جهان
  لهستاني ها در ايران ، فرارياني كه نجات يافتند
  زندگی نامه کمبوجیه پسر کوروش

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان