16-09-2013، 2:14
من اون ازادیه ایی که میخوامو ندارم
توی پوشش راحتم شاید خوانواده ی مادریم یا پدریم چیزی بگن اما معمولا من توجهی نمیکنم
اگه بخوام توجه نشون بدم چادریم میکنن ولله...
برای بیرون رفتن هم بسم الله...
یعنی من با دوستا نمیتونم بیرون برم در صورتی که بیشتر دوستام اجازه دارن
فقطم از خونه این مادر بززرگ به اون یکی
همیشه خودم یه بهانه جور میکنم برم دیدن دوستام نمیشه که ادم حوصلش سر میره
در مورد روابط با جنس مخالف مامانم خودش منو میشناسه
من با جنس مخالف راحتم حرف میزنم اما دوستی و عشق هرگز
بعدشم من هر چی دوس دارم نمیتونم یاد بگیرم یا داشته باشم بیشتر از این قسمت بدم میاد
توی پوشش راحتم شاید خوانواده ی مادریم یا پدریم چیزی بگن اما معمولا من توجهی نمیکنم

اگه بخوام توجه نشون بدم چادریم میکنن ولله...

برای بیرون رفتن هم بسم الله...

یعنی من با دوستا نمیتونم بیرون برم در صورتی که بیشتر دوستام اجازه دارن

فقطم از خونه این مادر بززرگ به اون یکی

همیشه خودم یه بهانه جور میکنم برم دیدن دوستام نمیشه که ادم حوصلش سر میره

در مورد روابط با جنس مخالف مامانم خودش منو میشناسه

من با جنس مخالف راحتم حرف میزنم اما دوستی و عشق هرگز

بعدشم من هر چی دوس دارم نمیتونم یاد بگیرم یا داشته باشم بیشتر از این قسمت بدم میاد
