امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

<×گُــفـتـــــــ×ــــگـوے آزاد نــ×ــسخه پـَـنجـ~ــآهُ 1 ×>

شیش هفت سالم که بود به شدت تحت تاثیر فیلمای قدیمی بودم در حدی که وقتی موهام یکم بلند میشد ور میداشتم یکمیشو قیچی میکردم(موهام به شدت فرفری بود)بعد با این چسب ماتیکیا می چسپوندم به زیر بغل و سینه م=)
یه شلوار کردیم می پوشیدم با یه دونه از این رکابیها که یغه ش دو سانت با نافت فاصله داره بعدش می رفتم جلو تی وی می شستم اخبار نیگا میکردم یا روزنامه ورق میزدم لامصب حس مردونگی که بهم دست میدادو بهروز وثوق تو فیلم قیصر نداشت*-*
یه بار تو همین حالت به شدت جوگیر شدم صدامو انداختم تو سرمو به مامانم گفتم ضییفه پاشو یه لیوان ع*سگی (فقط تو فیلما شنیده بودم به غران فک میکردم یه چیزی مثه عرق بیدمشکه)وردار بیار گلمون خوشکید!!!
چشتون روز بد نبینه چنان کتکی خوردم که تا یه ماه هرکی می دید فک میکرد پیکان از روم رد شده O_*
تازه موهامم از ته زدSad
مامان بی جنبه ست ما داریم!؟!؟!؟
حرف بی ربطیست که مـــــــرد گریه نمی کند
    گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مـــــــــرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

<×گُــفـتـــــــ×ــــگـوے آزاد نــ×ــسخه پـَـنجـ~ــآهُ 1 ×>
 سپاس شده توسط T A R A ، M.K.N ، *Armila*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: <×گُــفـتـــــــ×ــــگـوے آزاد نــ×ــسخه پـَـنجـ~ــآهُ 1 ×> - z.l♥ve - 22-09-2013، 9:02


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان