26-05-2012، 14:37
(آخرین ویرایش در این ارسال: 26-05-2012، 14:42، توسط frozen✘girl.)
کمی غمناک به رسم باران مرا در خاطرت بسپار ...
مرا که در تمام نفسهایم حرمت دوست داشتن را حفظ
کردم ....
به رسم باران می ریزداشک های تنهایی ام؛بر روی
گونه های سردی که فراموش کردی گرمایش را از نفس
های تو می گیرد.
به رسم باران من رفتنی ام ... بعدمن،همچنان رنگین
کمان با خورشید برای تو در آسمان می مانند تا تو باز
با شور کودکی ات رنگین کمان را به نگاه های سرد او
نشان دهی .
باران که می بارد شوق رفتن در من زنده می شود و در تو
اشتیاق دیدار ...
به رسم باران ، پاک و ساده دوستت دارم ...
تا تو همچنان به آسمان بنگری و من به حرمت دعای شالی
کاران به زمین بیآیم ...
و حال من می گویم
بگذار باران چشم هایم زمین خشکیده ی قلبت را تازه کند شاید اینگونه دلم راضی شود که سهمی از قلب مهربانت داشتم .