امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

►گفتگــوے آزاد نســخــه ی 55◄

مرمر آوآتآرت خیلی بآحآلع....خودتــی نَ؟؟؟؟

اوه اوه فک کنم تآرآ اصآب ندآرع....:/

اِ پــری پونم تآزه اومده....(:

نقل قول: دبستان بودم یادمه یه دکتره از خواب پاشد امپور رو خیلی ناجور و محکم زد. قشنگ انگار که ترکش خمپاره بهم خورد! همش می گفتم آی آی آی مجبور شدم برم رو کوله عموم مانند این مجروح های جنگی
اِ اِ ؟؟؟ من اولین باری ک آمپول زدم عآشق آمپول شدم ...

مَن زیآد آمپول نَزَدم وَلی اَز بچگـی عآشق آمپول بودمBig GrinHeart


آمپــول=Heart

Big Grin

رزی....؟؟؟ رزی دلم تنگیــده بود...(:


ایـن مآکآن چرآ حرف نمیزنه؟؟؟


خُ حو3ــلم ســریــد...

سَ لآم بــه هـــمـــه...!×!
 ,ιт'ѕ a paper тown
, paper нoυѕeѕ and paper people
(: ... everyтнιng'ѕ υglιer υp cloѕe

►گفتگــوے آزاد نســخــه ی 55◄
 سپاس شده توسط ღSηow Princessღ ، T A R A ، Mason ، pink devil ، сÜтε Đévìł ツ ، FARID.SHOMPET ، *Armila*


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ►گفتگــوے آزاد نســخــه ی 55◄ - ~JaSmIn~ - 09-10-2013، 15:37


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان