14-11-2013، 13:10
اقا نمیدونم چی شد یهو زدم به خط قدیما...
یه لحظه واقعا دلم نخواست برگردم عقب هه هه هه
بابا تعجب نکنید خو دلم نخواست دیگه حالا بریم قدیم ها...
اقا زیزیگولو که یادتونه فک کنم شعرش زیزیگلو اسی پاسی دراکولا تا به تا...اقا فک کنما

اقا اینا که یادتونه؟همیشه از بین چندتاش یکیش سالم درمیومد و نوکش تو نمیرفت...

اقا اینو فقط به خاطر اون ابنباته گذاشتم،یادتونه یک کارتون بود که یک پیرزنه ی بدجنس همیشه یه بچه رو با دادن این ابنبات و گول میزد ؟؟
الان دارم یکی از اینا رو میخورم خیلی خوشمزه س......

اقا این دیگه حتما یادتونه ! اصلا این اتاری اون زمون برا خودش کامپیوتر بود !!!منهم حرفه ای ترین ادم توش بودم بعــــــله !!!!

هه هه هیچ کس حریف این بازی با من نمیشد !!!!! (مزاح فرمودم)

اقا من کل عمرم پای تلویزیون میشستم که این که شروع برنامه کودک بود و نشون بده...مطمئنم که یادتونه...

اخ اخ چقدر من این خمیر بازی ها را دوست داشتم اصلا وقتی میگرفتم دلم نیمومد استفاده کنم شون...

وای خدای من...اینا عشقم بودن

توی این بازی زیاد حرفه ای نبودم...هه هه هه

این پاکن ها را که یاتونه.البته خودکار پاکن..خخ خخ خودمم نمیدونم...

وای وای اینقدر از این شعر بدم میومد...خیــــــــلی دلیل داره ولی نمیگم...

این شیر کاکائو ها رو من یادم نمیاد...شما چطور؟؟؟؟؟؟؟؟

این لیوان رو داشته باش...

اقا من عشق این کارتون و داشتم...یعنی وقتی این کارتون شروع میشد دو چشم داشتم چارتا دیگه قرض میگرفتم...الان که تصویرشو دیدم...بیخیال

اون زمون اینقدر از اینا داشتم که حسابش از دستم در دفته...

اقا من دلم از اینا میخواد شما چطور...؟؟؟؟؟

