04-12-2013، 10:18
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-12-2013، 10:21، توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ.)
رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!
این راسته
سپــــــــــــآســـ ...
این راسته

سپــــــــــــآســـ ...