27-12-2013، 0:08
اشتباه می گیری من را با صندلی ، با در ، با دیوار
با عطر ملایم زنی که توی تاکسی کنارت می نشیند
و معلوم نیست تا کدام چهار راه فقط زنی ست که کنارت نشسته
حساب تو از همه ی خیابان ها جداست
و از همه ی بیمارستان ها ، اداره ها ، بانک ها
حساب تو چیزی نیست که در کرایه ی یک مسیر کوتاه جا شود
تو با همه ی عابران پیاده فرق می کنی
و با همه ی مردها که سیگار می کشند و از راننده تشکر می کنند
این را وقتی کنارت نشسته بودم و برایم از عشق می گفتی ، فهمیدم
اما تو نفهمیدی هر زنی که روسری اش قرمز بود من نیستم!
با عطر ملایم زنی که توی تاکسی کنارت می نشیند
و معلوم نیست تا کدام چهار راه فقط زنی ست که کنارت نشسته
حساب تو از همه ی خیابان ها جداست
و از همه ی بیمارستان ها ، اداره ها ، بانک ها
حساب تو چیزی نیست که در کرایه ی یک مسیر کوتاه جا شود
تو با همه ی عابران پیاده فرق می کنی
و با همه ی مردها که سیگار می کشند و از راننده تشکر می کنند
این را وقتی کنارت نشسته بودم و برایم از عشق می گفتی ، فهمیدم
اما تو نفهمیدی هر زنی که روسری اش قرمز بود من نیستم!