03-01-2014، 13:44
عالی بود این بختک یبار به منم حمله کرده بود وقتی 9 سالم بود هی به جنا فوش میدادما در میرفتم یه شب که 10 سالم بود افتاده بود رو داشت خفم میکرد نمیدم چی کمک کرد داداشم هم یدفعه از خواب پرید کمک کرد تا 3 روز جای دستاش روی گردنم بود جای انگشتای قرمز اون مداحی رو هم که میگی طالاقانی بوده دوست معلم من بوده دو نفر بودن یکیشون قبول میکنه یکشون نه اونی که قبول نکرده رو میکشن اونی که قبول کردشو بردن تو قبیلشون ازش پذیرایی کردن مداحی کرد مداحه به معلم گفته اشکی که اون جن روح ها میریختن ادما نمی ریزن بعد خود مداح هم ترسیده بود میگفت باهاشون سم داشته میخواسته برگرده فرار کنه که دو تا پشتش بودن گفتن برگرد ما کاریت نداریم خلاصه خیلی جلاب بود ممنونم دباره الر بادی هم بگم یه روحه توی شهر هیو نزدیکایی کرج که یه دختر داره زن هم هست شبا به رهگذرا حمله میکنه به اسب هم علاقه زیادی داره قدیما برای اینکه گیرش بیارن رو اسبا چسب یا قیر میرختن
