15-01-2014، 12:19
نمونه ای از دیالوگهای سریالهای صدا و سیما در خانواده های مؤمن و شاد و نورانی:
پدر: پسرم کجا انشا ا....؟
پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر )از توی آشپزخونه(: پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون.....
من میگم .................. بیخیال ،بگذریم.... ^__^
پدر: پسرم کجا انشا ا....؟
پسر: با اجازه با بچه های مسجد میریم فوتبال آقا جون
پدر: پیر شی پسرم فقط فردا یادت باشه این ریسه ها رو باهم ببندیم جلوی در آخه بهمن ماه نزدیکه
پسر: چشم آقا جون
پدر: انشاا...ریسه های عروسیتو ببندیم
پسر: خدا از دهنتون بشنوه آقا جون ها ها ها ها ها ها ها ها
پدر: برو پدر صلواتی ها ها ها ها ها ها ها هاها ها ها ها ها هی هخی هی هی هی
مادر )از توی آشپزخونه(: پدر و پسر خوب باهم گل میگن و گل میشنون.....
من میگم .................. بیخیال ،بگذریم.... ^__^