15-01-2014، 14:59
ﺁﻗﺎ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﭘﺮﺍﯾﺪ ۱۱۱ex ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺷﺘﻢ !
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻦ ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﭘﺮﺍﯾﺪ ۱۳۲ ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺭ!
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﭘﺮﺍﯾﺪ ۱۴۱ ﺭﺍﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ
۱۱۱sx ﺭﻭ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺻﺒﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﻩ؛
ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﻣﻮﻥ O:
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ |:
ﮔﻔﺖ ﮐﻼﻓﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﺻﻦ ﺍﻭﻥ ﭘﺮﺍﯾﺪ ۱۳۱ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻫﺎﭺ ﺑﮏ ﺑﺮﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﻫﺴﺖ!!!
ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻦ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻡ ؟
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺰﺍﺭﯾﻢ ﻟﭙﺎﺵ ﯾﺦ
ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻋــــﺎﯼ ﺣــــﺎﻝ ﻣـــﯿــــﺪﻩ ﻋــــﺎﯼ ﺣــــﺎﻝ ﻣـــﯿــــﺪﻩ
ﺑﺰﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻋــــﺎﯼ ﺣــــﺎﻝ ﻣـــﯿــــﺪﻩ ﻋــــﺎﯼ ﺣــــﺎﻝ ﻣـــﯿــــﺪﻩ
.
.
.
.
.
همانا یکی از مزیت های خانه تکانی پیدا کردن اشیایی است که یک سال تمام به دنبالشان می گشتی!!
باشد که رستگار شوید :|
.
.
.
باشد که رستگار شوید :|
.
.
.
دانشجوی ارشد دانشگاه تهران تو پایان نامش
به عنوان منبع نوشته: گوگل دات کام! :||||
.
.
.
به عنوان منبع نوشته: گوگل دات کام! :||||
.
.
.
پسره متولد ۱۳۸۰ استاتوس زده :
دلم برای دوران کودکیم تنگ است زمانی که معنای عشق را نمی فهمیدم
ینی چه جوری بکشمش طبیعی به نطر بیاد ؟؟؟
.
.
.
.
.
.
طوله سگ
ضربدر عرض سگ مساوی مساحت سگ :|
.
.
.
.
.
.
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﯾﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﻣﺠﺮﺩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻡ
ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ﻭ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺗﺤﺼﯿﻞ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ
ﻗﺼﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!
ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ﻭ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺗﺤﺼﯿﻞ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ
ﻗﺼﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!
.
.
.
.
.
میدونی چی از ۱۰۰تافحش بدتره!؟؟
|: ۲۰۰تافحش
.
.
.
.
.
.
یادش بخیر چند سال پیش ماشین همسایمون سوئیچ روش بود
زد به سرمون برش داشتیم رفتیم دور دور ۱ساعت بعد یارو فهمیده بود دزدیدنش
رفتیم تحویل دادیم ۵۰هزارتومن هم مزدگانی گریفتیم گفتیم از دسته دزدا گرفتیمش.
اون موقع ۵۰تومن خیلی بود ۱هفته یه زندگی ایده آل داشتیم با دوستام .
یادش بخیر……….
زد به سرمون برش داشتیم رفتیم دور دور ۱ساعت بعد یارو فهمیده بود دزدیدنش
رفتیم تحویل دادیم ۵۰هزارتومن هم مزدگانی گریفتیم گفتیم از دسته دزدا گرفتیمش.
اون موقع ۵۰تومن خیلی بود ۱هفته یه زندگی ایده آل داشتیم با دوستام .
یادش بخیر……….
.
.
.
.
.
دختره به دوست پسرش می گه:
برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسره: کولا یا پپسی
دختره: کولا
پسره: دایت یا عادی
دختره: دایت
پسره: قوطی یا شیشة
دختره: قوطی
پسره: کوچک یا بزرگ
دختره: اصلا نمیخام .. واسم اب بیار
پسره: معدنی یا لوله کشی
دختره: اب معدنی
پسره: سرد یا گرم
دختره: میزنمتـــــــــا
پسره: با چوب یا دمبای
دختره: حیووووووووووووووون
پسره: خر یا سک
دختره: گمشو از جلو چشام
پسره: پیاده یا با دو
دختره: با هرچی بــــــرو فقط نبینمت
پسره: باهام میای یا تنها برم
دختره: میام میکوشمــــــــت
پسره: با چاقو یا ساطور
دختره: ساطـــــــــور
پسره: قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
دختره: خـــــدا لعنتت کنه .. قلبم وایساد
پسره: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا
برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسره: کولا یا پپسی
دختره: کولا
پسره: دایت یا عادی
دختره: دایت
پسره: قوطی یا شیشة
دختره: قوطی
پسره: کوچک یا بزرگ
دختره: اصلا نمیخام .. واسم اب بیار
پسره: معدنی یا لوله کشی
دختره: اب معدنی
پسره: سرد یا گرم
دختره: میزنمتـــــــــا
پسره: با چوب یا دمبای
دختره: حیووووووووووووووون
پسره: خر یا سک
دختره: گمشو از جلو چشام
پسره: پیاده یا با دو
دختره: با هرچی بــــــرو فقط نبینمت
پسره: باهام میای یا تنها برم
دختره: میام میکوشمــــــــت
پسره: با چاقو یا ساطور
دختره: ساطـــــــــور
پسره: قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
دختره: خـــــدا لعنتت کنه .. قلبم وایساد
پسره: ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا
و ناگهان دختر جان به جان آفرین تسلیم کرد :|
.
.
.
.
.
از کسانی که تو کامپیوتر شون
فایلها رو با اسمهایی مثل hjkhkjkh ذخیره میکنن
توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید
))
نه دیگه همه فهمیدن اتاقت بهم ریختست فایلارو هم درست کنی عمرآ به اتاقت برسی
.
.
.
توقع اتاق مرتب و جمع و جور نداشته باشید

نه دیگه همه فهمیدن اتاقت بهم ریختست فایلارو هم درست کنی عمرآ به اتاقت برسی
.
.
.
فک کردین من عین شما معتادم؟ نخـــعـــــرم من همین الان اراده فولادینمو نشون میدم و لپ تاپو خاموش می کنم
و میرم با موبایل میام
.
.
.
.
.
پیرمرد به زنش گفت بیا یادی از گذشته های دور کنیم من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم. پیرزن قبول کرد.
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام …
فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد
وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام …
















