دلنوشته هایم

[بیتا خانومی*]

حرفهای زیادی بلد نیستم . . .
من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت
که حرفهایم را دزدید 
از عشق چیزی نمی دانم
اما دوستت دارم . . .
کودکانه تر از آنچه فکر کنی..

----------------------------------------------------------

چه فرقی میکند
می خواهم دلتنگی هایم را
در برابر همۀ چشم ها برهنه کنم
به این امید که شاید بین آنها
چشمهای تو بیقراریم را ببیند....
حروف را کنار هم می چینم
واژه ها را یکی یکی پاک میکنم
دوباره از نو می نویسم
با خودم میگویم چگونه میشود اثری جاودانه خلق کرد ؟
دلم میخواهد چیزی بنویسم که سر ذوق بیاوردت
آنقدر که دلت بخواهد ردپایی از خودت بگذاری
به دنبال کلمات بزرگ نمیروم، ساده میگویم
این حرفها، این خط ها، این خط خطی ها
دلشان برای نوازش نگاهت تنگ است...
--------------------------------------------------------

دوستت دارم هایی هستند که میگویی 
تا دیگری را خوشحال کنی 
و دوستت دارم هایی هستند که گفتنش 
خودت را خوشحال می کند 
و چه قدر فرق دارن این دو با هم.....

-----------------------------------------------------------

کــــــســــــی رو کــــــه خوابــــــیــــــده 
میشــــــه بیــــــدار کـــــرد 
ولــــــی کــــــســــــی رو کــه خودشــــــو بــه خــــــواب زده 
نــــــه 
کسی که واقعا احساسی نداشته باشه رو 
میشه عاشقــــش کرد 
ولی کسی که نخـــواد دوستت داشته باشه رو 
نمیشه عاشق کرد.....!
--------------------------------------------------------