امتیاز موضوع:
  • 19 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×>

دلتنگت که میشوم دیگر نه زمین را میشناسم نه زمان را
نه توان ایستادن دارم نه توان نگاه کردن به ساعت
کلافه و سردرگمم
کمی خودم را با نوشته ها با کاغذهای روی میز مشغول میکنم
اما بی فایده
حتی نمی توانم کارهای روزه مره ام را راست و ریست کنم
بلندمی شوم تا کنارپنجره قدم میزنم
دلم هرلحظه تنگ ترو تنگ ترمی شود
باخود میگویم من اینهمه مدت را چه کنم
ازخدا کمک میخواهم
دردلم بازمیشود ازهمانجا که ایستاده ام به آسمان ابری نگاه میکنم
گویی خدا روی ابرها نشسته است و نگاهم میکند
به رویش لبخند میزنم همزمان اشکم سرازیرمی شود
فقط می گویم خودت همه چیز را میدانی پس کمکم کن


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: <×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×> - Mᴏʙɪɴᴀ - 20-01-2014، 18:53
رنگ - G*O*H*A*R - 17-04-2014، 13:07


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان