بارباروسا جنایت استالین!

[در جستجوی حقیقت]

ببینید بیشتر این چیز ها که میگن شوروی می خواست به المان حمله کنه حرف های پوچ و بی مدرک هست .
اگر شوروی اماده ی حمله بود پس چرا با حمله المان غافلگیر شد و نیرو های زیادی در جلوی مرز ها نداشت؟؟؟؟
اگر کشوری اماده ی حمله به کشوری باشه نیرو هایش رو در پشت مرز جمع میکنه. پس چرا نیروی های کمی در پشت مرز ها بوده؟؟؟(منظورم نیرو های شوروی هست).
کی نخست به خاک ان یکی وارد شد؟؟ همه می دانیم که المان بود. هر کی که زود تر حمله کنه بر پایه منطق اون کشور حمله کننده هست نه مدافع.
گیرم شروروی در پشت مرز هایش با المان جوری وانمود می کرده که انگار داره نیرو هایش رو تقوییت میکنه. این کار منطقی بوده در اون زمان چون هر لحظه ممکن بوده المان به شوروی حمله کنه.

طبق نوشته خاطرات هانس اولریخ رودل وقتی که وارد حریم هوایی شوروی شد شخصا می گوید:
او در كتاب خاطرات خود مينويسد به محض پرواز برفراز خاك روسيه از مشاهده جاده های نظامی و پل ها و زير ساخت های نظامی شوروی در مرز با آلمان بسيار متعجب شدم. يقينا شوروی با ساخت اين تاسيسات قصدی به جز حمله به آلمان نداشت. مطمئنا اگر هيتلر به استالين حمله نميكرد استالين به شکلی غافلگيرانه اين كار را انجام ميداد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
منبع نوشته


ببینید اگر به عقل مراجعه کنید رسیدن به جواب خیلی راحت است
آلمان شدیدا با بریتانیا مشغول جنگ است و ارتش هم از جنگ لهستان و فرانسه خسته است
زمزمه های ورود غولی به اسم امریکا به جنگ هم شنیده می شود بنابراین طراحی حمله به شوروی توسط آلمان خنده دار به نظر می رسد!مگر آن که از طرف شوروی تهدیدی وجود داشته باشد

شوروی پشت مرز های آلمان نیرو داشت ولی لشکری که در حالت حمله هست به یکباره نمی تواند تغییر موضع به حالت دفاع نماید یعنی آنان انتظار نداشتند که به یکباره آلمان پیش دستی نماید به علاوه که آلمان به دفعات مختلف لشکر های بزرگ شوروی را دور زد و همچنین قبل از حمله هم خطوط تلفن و تلگراف توسط جاسوسان آلمان تخریب شده بود پس ارتش سرخ مبدل به یک ارتش شوک زده با روحیه پایین بدون ارتباط با دیگر لشکر ها شده بود

آیا چنین لشکری می تواند مقاومت کند؟

نخست که معلوم نبود در چه تاریخی شوروی به المان حمله می کرد جاسوسان و منابع مختلف از تجمع هزاران سرباز شوروی در پشت مرز ها خبر می دادند سنگر سازی های بزرگی برای استقرار قوا در این منطقه از شوروی صورت گرفته بوده ادولف هیتلر می دانسته حمله شوروی زمانش نا معلوم است از طرفی در جنگ کسی که نخستین ضربه کاری را بزند پیروز نبرد است در مورد شوروی هم تقریبا کار شوروی در همان سال 1941 تمام شده بود تنها شانس شوروی اشتباه ژاپن در این جنگ بود که عدم هماهنگی ژاپن با باقی متحدین و باز کردن جبهه تازه در مقابل امریکا که باعث ورود امریکا به صورت اشکار به این جنگ شد و باعث سرازیر شدن کمک های نظامی و غیر نظامی به شوروی شد که با گرفتن ایران این کمک ها خیلی سریع به جبهه های درگیری میان شوروی و متحدین می رسید.

خب اگر بخواهیم منطقی این جریان را برسی کنیم باید در نظر بگیریم که ادولف هیتلر می دانسته که شوروی امادگی حمله را در خود ایجاد کرده و هر چه زمان بگذرد این غول بزرگ تر و بزرگ تر می شود چرا که این کشور دارای صنایع بزرگی است که هنزش تولید انبوه تجهیزات بوده است از نظر نفرات هم شوروی دارای جمعیت زیادی بوده پس گذشت یک ماه یا 6 ماه یا یک سال به شوروی اجازه بسیج و افزایش ارتشش تا 3 برابر یا 4 برابر یا بیشتر را می داد.( سند این حرفم در خود جنگ شوروی و المان است با وجود اینکه شوروی در ماه های نخست اکثریت ارتشش را از دست داده بود اما ظرف چند ماه چندین برابر ان قوای از دست رفته را بسیج کرد) و اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم می بینیم که امریکا از سوی دیگر اقیانوس کمک های اموزشی و تجهیزاتی و مواد اولیه به انگلیس می رساند .پس قابل پیش بینی است که دیر یا زود این کشور وارد جنگ با متحدین می شود. (یکی دیگر از دلایل اینکه می گویم هیتلر پیش بینی جنگ بین امریکا و المان را کرده دستور ساخت هواپیما های بال پایه که برای عبور از اقیانوس طراحی شده اند را داده بوده که چندین هواپیما از این مدل ساخته و یا در دست ساخت بود که بعدا امریکا از همین فن اوری برای تولید هواپیمای b2 خود استفاده کرد)
اکنون ادولف هیتلر چند گزینه بروی میز کارش داشت او می داند در صورت انتقال قوایش به انگلیس و یکسره کردن کار انگلیس امریکا که پنهانی کمک نظامی به انگلیس می کند دیگر سکوت نخواهد کرد و وارد جنگ می شود از طرفی با ورود امریکا به جنگ شوروی در صورتی که حتی میل وارد شدن به جنگ را در اینده نزدیک نداشته باشد نیز این فرصت را غنیمت می شمرد و از سوی دیگر با المان وارد جنگ می شود و المان بین دو قدرت بزرگ گیر خواهد افتاد از انجای که امریکا بسیار دور تر از المان است و المان قدرت دریایش در زیر دریایی هاش خلاصه می شود و در صورت شکست انگلیس کل ناوگان انگلیس نیز به امریکا انتقال پیدا می کند و از سوی دیگر امریکا در جنگ جهانی نخست ثابت کرده بود که چه قدرت صنعتی عظیم در تولیدات تجهیزانت نظامی دارد عملا المان دیگر نمی تواند ضربه کاری به امریکا بزند و باید وارد یک جنگ دریایی بزرگ شود از سوی دیگر امریکا به راحتی با کمک سربازان انگلیسی باقی مانده در مناطق که مستعمرات انگلیس است المان ها و متحدین دیگر را از قاره های اسیا و افریقا بیرون می کند این بدین معنی است که دیگر متحدین منایع طبیعی نخواهند داشت که این امر با توجه به دسترسی انگلیس به تنکه جبل الطارق ، کنال سوئز و امریکا نیز با در دست داشتن کانال پاناما عملا اجازه وارد کردن مواد اولیه را از کشور های بی طرف به متحدین نمی دهند.
و با توجه به جنگ دریایی که بین متحدین و امریکا و باقی مانده مستعمرات انگلیس پیش می امد که حاصلش تغییر وضعیت صنعت نظامی المان از ساخت خودروی های نظامی به کشتی سازی می شد عملا باعث می شد که شوروی بتواند به راحتی هر چه تمام تر با یک حمله گسترده کار المان را یکسره کند.
پس عاقلانه این است که المان با تکیه بر قوی ترین نیرویش یعنی نیروی زمینی به کشوری حمله کند که مرز خاکی با المان داشته باشد و ان هم شوروی است از طرفی ادولف هیتلر روی این موضوع حساب ویژه ای می کند که در صورت ورود شوروی دولت امریکا در دو دلی قرار گیرد که به نفع شوروی وارد جنگ شود.
باید توجه کرد که اگر المان در جنگ با شوروی پیروز می شد و این کشور زمینه المان می شد در صورتی که امریکا نیز پس از ان به المان اعلام جنگ می داد. المان می توانست با استفاده از خاک شوروی و عبور از تنکه برینگ به ایالت الاسکا امریکا حمله کند و می توانست با نفوذ در خاک امریکا با امریکا در سرزمین خودش وارد جنگ شود.
در مورد هزینه های جابه جای در صورت حمله شوروی به المان نیز این هزینه ها وجود داشت باید توجه داشت در ان صورت معلوم نبود شوروی که نخستین ضربه را می زند این ضربه در چه حجمی و تا چه اندازه ای بزرگ باشد که این خود یک هزینه جدا را بر المان تحمیل می کرد در صورت حمله شوروی شاید سرما شوروی دیگر وجود نداشت که یک دلیل هم بیشتر نداشت ان هم پیشروی شوروی در خاک المان بود نه چیز دیگر ...