11-02-2014، 16:37
(11-02-2014، 16:19)ツ سـُــــکـُــــــوت ツ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.چی؟
(11-02-2014، 16:16)kiana.m نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(11-02-2014، 16:08)ツ سـُــــکـُــــــوت ツ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.خوب یه کلوم بگو،من از تو بیشتر صبر کردم و نشدم،توکمتر،پس غر نزن!
(11-02-2014، 16:05)kiana.m نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خوب بگو خبر دارشم!
ایسان چرا دیگه درست حرف نمیزنی،خب اگه میبینی نمیدونم ،بهم بگو نه اینکه ده تا چرتو پرت بارم کنی!
نمیفهمم دلیل این کارا و این رفتارات چیه؟
چته؟
بگو!
چته!
ازت هر چی می پرسم، سریع میپیچونی!
|: خبر دار نیستی!؟
از فاطمه بپرس بهت میگه چرا عوض شـدم !
من اگه حـآلم خوب نی دارم چرت و پرت بارت میکنم برا اینه که مثـل خـودت نـویسنـده نشُـدم
نمیگم حقمو خوردن نع !! ولی حقم این نبـود !!
تو هم مثل من انتظار نکشیدی که داری الان حرص میخوری که چرا نویسندت نکردن !!
اصلا سره یه موضع مسخره داریم بحث میکنیم دقت کردی !؟
باد آورده را بـاد میبرد |: (نمیدونم چه ربطی داشت ولی گفتم که بگم |: )
نکنه این کلمه ها گازت میگرفتن که نگفتی؟
هی میگی نمیدونی
نیمیدونی
نمیدونی!
اخه چیو نمیدونم!
خو چرتو پرت نگو دیگه!
بگو تو هم ناراحتی!
بگذریم باو...
حوصله بحث ندارم...
تو هم که کلا قاط زدی...
انگار باید از قیافه ی درو دیوار بفهمم چته...
بی خیال...
تو دیگه خودت نیستی...
منم نمیتونم با ایسان جدید کنار بیام...
یه جور رفتار میکنی که انگار دوستت نیستم...
یا رو مختم...
ممنون...
دیگه مزاحمت نمیشم عزیزم...
کیانا
نزار دهنم وا بشه
آرع من اون ایسـان قدیمی نیستم !! خو !؟
ولی من برعکس تو خیلی با این ایسان جدید راه میـآم
منم یه کلـام بهت گفتم !! برو از فاطمه بپـرس !!
میـدونی سـرطان چیـه!؟
بـرو تحقیق کـن دربـاره ی سـرطـان خـون بیـآ بـرا مـن بگـو !
اون مـوقع بهـت میگم چـرا تغیـر کـردم !!
چی میگی؟
تو سرطان داری؟
ایسان؟
نه؟
دروغ نگو؟
پس اون زمان اون چیزایی که تو پروفایلت مینوشتی این بود؟
خیلی ازت پرسیدم!
خیلی نگرانت بودم؟
شک داشتم که یه چنین چیزیه ولی تو انکار کردی!
چرا بهم نگفتی؟
بهم اعتماد نداشتی؟
میدونم بعنوان دوستت اصلا برات مهم نیستم!
ولی تو بهترین دوستم بودی!
الانم هنوز با این همه دوست،تو تکی!
ولی من نبودم!
وبا همه ی این چیزامن ازت میخوام منو برا حرفام ببخشی...
دلم نمیخواست اینارو بگم ولی باید میگفتم و میگم...