12-02-2014، 13:45
غول
بابا دست پسر کوچولوش رو گرفت و اون رو توی زیر زمین برد تا نشونش بده که غول وجود نداره اما خودش ترسید و فرار کرد و به اتاق رفت.[img]images/smilies/newsmilies/4chs.gif[/img][img]images/smilies/newsmilies/N_aggressive%284%29.gif[/img]
پسر: بابا جون کجا میری؟مگه نمی خواستی نشونم بدی که غول وجود نداره؟[img]images/smilies/huh.gif[/img][img]images/smilies/dodgy.gif[/img]
بابا: خب توی اتاق هم غول وجود نداره![img]images/smilies/blush.gif[/img]
پسره چه کنجکاو بده×
بابا دست پسر کوچولوش رو گرفت و اون رو توی زیر زمین برد تا نشونش بده که غول وجود نداره اما خودش ترسید و فرار کرد و به اتاق رفت.[img]images/smilies/newsmilies/4chs.gif[/img][img]images/smilies/newsmilies/N_aggressive%284%29.gif[/img]
پسر: بابا جون کجا میری؟مگه نمی خواستی نشونم بدی که غول وجود نداره؟[img]images/smilies/huh.gif[/img][img]images/smilies/dodgy.gif[/img]
بابا: خب توی اتاق هم غول وجود نداره![img]images/smilies/blush.gif[/img]
پسره چه کنجکاو بده×