04-07-2012، 10:36
(آخرین ویرایش در این ارسال: 04-07-2012، 10:37، توسط Roza.rad93.)
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
عشق من تو با حرفات قلبمو بد شکستی
خوب به قولو قرارامون چشماتو ساده بستی
حالا که میخوای بری اینه حرفه اخرت که من هنوز دوست دارم
چرا نمیشه باورت؟
نفرینت نمیکنم این مرام عاشقاست
ولی تا چشمام به دنیاست هستم چشم به راحت
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
عشق من تو با حرفات قلبمو بد شکستی
خوب به قولو قرارامون چشماتو ساده بستی
حالا که میخوای بری اینه حرفه اخرت که من هنوز دوست دارم
چرا نمیشه باورت؟
نفرینت نمیکنم این مرام عاشقاست
ولی تا چشمام به دنیاست هستم چشم به راحت