امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 4.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گــفـتگـوے آزاد 【84】

یه بار دوست دخترم به هوای سینما خونه شونو پیچوند
و اومد خونه پیشِ من!
بعد از یه ساعت باباش زنگ زد موبایلش گفت :
بیا خونه مهمون اومده مامانت دست تنهاست!
دوست دخترم گفت :یه ربع دیگه خونه م!
بعد از نیم ساعت باباش زنگ زد گفت: کجا موندی ؟ داری قل میخوری تا خونه؟
این گفت: هنوز تو سینمام،یه مشکلی پیش اومده درا باز نمیشه!
خلاصه هی باباش 5دقیقه یه بار زنگ میزد و اینم میگفت:
الان منتظر تاکسیم، الان تازه سوا
رِ تاکسی شدم، الان از تاکسی پیاده شدم!
منم شاکی شدم گفتم: بابا پاشو برو کوفتمون شد!!!
داشتیم بحث میکردیم که باز باباش زنگ زد،اینم قاطی کرد گفت:
بابا .. واقعا ده دقیقه دیگه خونه م... دارم لباسامو میپوشم ...! SmileSmileSmileSmile
The blood runs free
The rain turns red
Give me the wine
You keep the bread
 سپاس شده توسط Mohammad 77


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: گــفـتگـوے آزاد 【84】 - ţђę ɱąŋ wђǫ şǫɭd ţђę wǫŗɭd - 27-02-2014، 18:50


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان