امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گــفـتگـوے آزاد 【89】


مچمو تو دستش گرفت و بلافاصله احساس کردم چیزه خیس و نرمی رویه زخمم کشیده شد..سرمو برگردوندم و دیدم با کمال پرویی داره زخممو میمکه.. با تمامه توان سعی
کردم از خودم دورش کنم که گفت: میزاری کمکت کنم یا نه؟
زیره لب گفتم: اگه از همون اول اینکارو نمیکردی مجبور نبودی خودتو به زحمت بندازی..
چشماشو بست و میتونستم ببینم که از مکیدن زخمم داره لذت میبره؟
ـ آی....داری چیکار میکنی حیوون؟
بعده اینکه دوتا چیزه نوک تیز روی زخمم کشیده شدن داد زدم..بلافاصله ازم جدا شد و برعکس همه که دراین شرایط خون رو تف میکنن خون رو به پایین گلوش فرستاد..اه..پسره ی چندش...


یـه قـسـمـت از فـن فـیـکـیـه کـه میخونم!عـاشق خون آشامام♥_♥

ایـن الـان هـریـه در نقش خون آشآم!
 سپاس شده توسط ~KiAηA~
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: گــفـتگـوے آزاد 【89】 - Dɪʀᴇᴄᴛɪᴏɴᴇʀ~Gɪʀʟ - 15-03-2014، 23:29


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان